loading...
اف یازده | اخبار ، آشپزی ، دانلود آهنگ ، کد آهنگ پیشواز
عبدالله اسکندری بازدید : 176 جمعه 03 مهر 1394 نظرات (0)

هفته نامه سلامت: بسیاری از افراد، به خصوص جوان ها، تنها شرط لازم برای ازدواج را علاقه و عشق می دانند، در حالی که علاقه، تنها گزینه برای انتخاب همسر نیست و نکته های بسیار ظریفی وجود دارد که اگر قبل از ازدواج به آنها توجه نشود، می تواند در آینده دردسرساز شود. این مطلب به نکاتی می پردازد که بهتر است همه کسانی که قصد ازدواج دارند، به این نکته ها توجه کنند.

1- سلامت جسم و روان

پسرها و دخترها قبل از ازدواج باید اطلاعاتی را درباره سلامت روانی و جسمانی همسر آینده خود کسب کنند. اگر سلامت جسمانی هر یک از آنها مشکلی داشته باشد، حتما باید در این باره به توافق برسند. در مورد سلامت روان نیز معمولا روان شناسی از تست های سنجش شخصیت و ویژگی های شخصیتی استفاده می کند. در صورتی که یکی از طرفین اختلال شخصیتی داشته باشد ازدواج با مشکل جدی روبرو خواهدشد.


10 پیش شرط پیوند


2- تناسب فرهنگی خانواده ها

وقتی دو نفر می خواهند با هم ازدواج کنند، باید خانواده های یکدیگر را بشناسند و تناسب فرهنگی طرفین و شباهت های بین دو خانواده را بسنجند. اینکه پسر یا دختر بگوید ما دیگر با خانواده هایمان زندگی نمی کنیم، حرف کاملا غلطی است. خانواده های ایرانی هنوز سنتی زندگی می کنند و پسرها و دخترها گرچه در خانه های مجزا زندگی می کنند ولی کامل از بدنه خانواده کنده نمی شوند. ایرانی ها بعد از ازدواج ارتباط خود را با خانواده و بستگانشان قطع نمی کنند و اگر ارتباط بین دو خانواده مشکل داشته باشد، رابطه زوج نیز تحت تاثیر قرار خواهدگرفت. بنابراین رضایت خانواده ها و حضور آنها در زندگی را نباید نادیده گرفت


3- سوابق خانوادگی

خانواده های طرفین نیز باید از نظر سلامت روان بررسی شوند. پسر و دختری که خانواده خوبی دارند و ارتباط اعضای خانواده شفاف است، گرم و صمیمی هستند و در آن خشونت، طلاق و اعتیاد وجود ندارد، موردهای مناسبی برای ازدواجند در حالی که ازدواج با فرزندان خانواده های آشفته که مدام در حال نزاع، جر و بحث و درگیری اند و مشکلات خانوادگی زیادی دارند پرخطر محسوب می شود.


4- سطح تحصیلات

سطح تحصیلات و تقعات از یکدیگر باید در نظر گرفته شود. بهتر است تفاوت سطح تحصیلات زوج چندان زیاد نباشد چون ممکن است در آینده با مشکل مواجه شوند.


10 پیش شرط پیوند


5- سطح درآمد

سطح درآمد و حتی نحوه پول خرج کردن طرفین نیز باید قبل از ازدواج مشخص شود و درباره اینکه هرکدام چقدر از درآمدشان را صرف خرج خانه خواهندکرد، باید دقیق و شفاف صحبت شود.


6- مبانی اعتقادی

طرفین باید درباره اعتقادات مذهبی خود به روشنی با هم صحبت کنند. اگر یکی از طرفین مذهبی است و برایش به جا آوردن مناسک مذهبی خیلی مهم است، نمی تواند با یک فرد غیرمذهبی ازدواج کند.


7- مکان زندگی

اگر زوج تمایل دارند در خارج از کشور زندگی کنند، این تمایل باید دوطرفه باشد. اگر از دو شهر مختلف هستند هم باید درباره شهر محل سکونت به تفاهم برسند. زندگی زن و شوهر دور از هم معنا ندارد و به تدریج باعث سست شدن رابطه خواهدشد.


8- سابقه ازدواج قبلی

گاهی دیده می شود فرد ازدواج قبلی خود را از طرف مقابل پنهان می کند. این کار بسیار اشتباه است. در این مورد باید شفاف صحبت کنند. گاهی نیز از ازدواج قبلی فرزندی دارند، همسر آینده حق دارد از نقش خود در زندگی و نقش همسرش اطلاع داشته باشد.


9- اختلاف سنی

اختلاف سنی در زوج بهتر است بیش از 10 سال نباشد. اختلاف سنی زیاد می تواند در تفاهم و تعاملات بین فردی مشکلات زیادی را ایجاد کند.


10 پیش شرط پیوند


10- تفکیک موارد قابل مذاکره از موارد غیرقابل مذاکره

بعضی از موارد مثل اختلاف سنی، خانوادگی و ازدواج مجدد قابل مذاکره و گفت و گو هستند و اغلب هم می توان راه حلی برای آن پیدا کرد. در حالی که مواردی مانند اختلاف سلامت روانی و شخصیتی تا وقتی فرد کاملا درمان نشده قابل مذاکره نیست. بیشتر افرادی که دچار اختلال شخصیتی هستند، از بیماری خود اطلاع ندارند و رفتارشان را طبیعی می دانند در حالی که رفتارهایی مانند سوءظن و شک برای همسر کاملا غیرقابل تحمل است. مشاور ازدواج، مواردی را که ممکن است منبع اختلاف و تعارض ها باشد، به زوج معرفی می کند تا درباره آن بیشتر فکر کنند. مشاور ازدواج هرگز مستقیم به زن و مرد نمی گوید که شما برای هم مناسب نیستید بلکه با نشان دادن موانع سعی در برطرف کردن مشکل یا آگاه کردن طرفین را دارد. مشاور عوامل خطرسازی را که ممکن است به رابطه خدشه وارد کند تشریح می کند.


نگویید خودش مهم است، نه خانواده اش!

گاهی طی تحقیقاتی که قبل از ازدواج انجام می گیرد، معلوم می شود در یکی از خانواده ها مشکلات رفتاری نابهنجاری وجود دارد؛ مثلا برادر پسر یا دختر بزهکار یا معتاد است یا به فرض پدر دختر در زندان به سر می برد. در این مواقع معمولا خانواده عروس یا داماد دچار تردید می شوند که آیا این وصلت درست است یا نه؟

این نگرانی اصلا نابجا نیست و طبیعی است که به ناسالم بودن الگوهای تربیتی شک کرد. چون برداشت انسان ها از چنین خانواده هایی این است که قادر به تربیت فرزندشان نبوده اند. پس اختلالات تربیتی در عروس یا داماد آینده نیز ممکن است وجود داشته باشد که هنوز بروز نکرده است اما اگر از نظر علمی و روان شناختی به این موضوع نگاه کنیم، لزوما نباید اشتباه یک فرد از خانواده را به همه نسبت داد.

در این موارد باید به مشاور مراجعه کرد. در جلسات مشاوره می توان تا حدودی به شخصیت فرد و خانواده اش پی برد. البته انسان ها شخصیت متغیری دارند و پیش بینی قطعی در این موارد وجود ندارد اما وقتی می بینیم که در خانواده ای چند معتاد وجود دارد یا میزان طلاق در اعضای خانواده و حتی بستگان درجه اول بسیار بالاست، در وصلت با چنین خانواده ای باید تامل بیشتری کرد و ازدواج را به تاخیر انداخت. ازدواج باید آگاهانه و عاقلانه باشد. وصلت با چنین خانواده هایی پرخطر محسوب می شود و اگر این عوامل مهم نادیده گرفته شوند، احتمال بروز مشکلات عدیده ای در آینده وجود دارد.

دکتر مهدی زارع بهرام آبادی، روان شناس و عضو هیات علمی مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی

دکتر پرویز رزاقی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی

عبدالله اسکندری بازدید : 163 جمعه 03 مهر 1394 نظرات (0)

وحید خامسی: هنگامی که عشق به بیراهه می‌رود پس‌لرزه‌های جدایی می‌تواند باعث فروپاشی زندگی افراد شود. دانشمندان اصرار دارند که هر پدیده‌ای را می‌توان از راه علم بررسی کرد و رویدادهای مربوط به زندگی مشترک نیز از این روال مستثنی نیستند.

 با دانستن این هفت حقیقت علمی در مورد جدایی شاید بتوانید از وقوع آن در زندگی خود پیشگیری کنید و یا راحت‌تر با آن کنار بیایید؛

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص

جدایی نیز مانند دیگر روابط عاطفی از عوامل درهم تنیده‌ی بسیاری تشکیل شده است. چگونگی پاسخ افراد به این محرک‌ها در وهله‌ی اول به نگرش ما در مورد زندگی مشترک بستگی دارد، این نگرش از شاخص‌های متنوعی مانند رسانه‌ها، فرهنگ، اجتماع و از همه مهمتر تصویری که شخص از زندگی مشترک والدین خود دریافت کرده است، تشکیل می‌شود.

 در ادامه با حقایقی غم انگیز اما واقعی در مورد جدایی آشنا خواهید شد.

۱. جدایی قابل پیش‌بینی است

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص

بسیاری از افرادی در حالی با فروپاشی زندگی مشترک مواجه می‌شوند که انتظار چنین رویدادی را نداشته‌اند، اما اگر از دوستان و نزدیکان آن‌ها سؤال شود خواهند گفت که دیر یا زود منتظر شنیدن این خبر بوده‌اند.

بسیار غم انگیز است که دیگران زودتر از خود فرد از به بن‌بست رسیدن زندگی مشترک آگاه شوند، اما بدتر آن که حتی علم نیز می‌تواند جدایی شما را پیش‌بینی کند.

 در مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۰ در مجله‌ی روان‌شناسی به چاپ رسیده است از ۲۲۲ داوطلب تقاضا می‌شود نام شرکای زندگی خود را ذکر کرده و سپس دو کلمه که احساس می‌کنند به آن‌ها مربوط می‌شود را در ادامه بیاورند.

سپس محققان آزمایشی را بر روی این افراد انجام دادند تا از احساسات درونی افراد پرده بر دارد، حتی احساساتی که برای خود فرد نیز غیر قابل تشخیص است.

 آن‌ها کلماتی مرتبط با زندگی مشترک را همراه با کلماتی مثبت مانند (هدیه) یا منفی مانند (مرگ) جفت کرده و به داوطلبان دادند و از آن‌ها خواستند تا اگر احساس مثبتی از آن کلمات به ذهنشان آمد دکمه‌ی مثبت و اگر منفی بود دکمه‌ی منفی را فشار دهند.

ایده‌ی پشت این آزمایش این است که اگر داوطلب احساس مثبتی نسبت به کلمه‌ای که در مورد شریک زندگی خود می‌شنود داشته باشد، وقتی آن کلمه با کلمه‌ی مثبت دیگری جفت شده باشد سریعتر دکمه‌ی مثبت را فشار خواهد داد و بالعکس، اگر داوطلب احساس منفی داشته باشد وقتی آن کلمه با کلمه‌ی منفی دیگری جفت می‌شود سریعتر دکمه‌ی منفی را فشار خواهد داد.

 این آزمایش مشخص کرد افرادی که کلمات مرتبط با شریک زندگیشان را سریعتر به کلماتی منفی پیوند زده‌اند و دکمه‌ی منفی را فشار داده‌اند احتمال جداییشان در یک سال پیش رو بیشتر از افرادی است که کلمات مرتبط با شریک زندگیشان را به کلمات مثبت پیوند زده‌اند.

محققان دریافتند که نتیجه‌ی این آزمایش حتی در مورد رضایت از زندگی مشترک و وجود مشکلات زناشویی نیز به خوبی صدق می‌‌کند.

این آزمایش نشان می‌دهد اولین لرزه‌های منجر به فروپاشی زندگی مشترک در نگرش افراد به شریک زندگی رخ می‌دهد، حتی اگر خود فرد از این تغییر بی‌خبر باشد یا قادر و مایل به قبول آن نباشد.


۲. جدایی از فروپاشی هویت افراد سرچشمه می‌گیرد

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص

هرچقدر تعهد یک زوج به زندگی مشترک بیشتر باشد، طرز فکر و احساس هرکدام از آن‌ها بیشتر شبیه به شریک زندگیشان خواهد بود.

بر طبق تحقیقی که در مجله‌ی بولتن روانشناسی اجتماعی و شخصیت در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید، مجموعه‌ای از مطالعات بر روی نظر سنجی‌ها و خاطرات روزانه نشان دادند که جدایی می‌تواند باعث اختلال در احساسی که فرد از خود دارد نیز بشود.

 دانشجویان کالج که به تازگی از شریک خود جدا شده بودند بیشتر از کلماتی مانند اشتباه و سردرگم در خاطرات روزانه‌ی خود استفاده می‌کردند.

همچنین دانشمندان متوجه شدند که این افراد در زندگی خود اضطراب بیشتری نسبت به افرادی که با شکست رابطه مواجه نشده‌اند دارند.

این تحقیق به مدت ۶ ماه و با پرسش‌نامه‌هایی که هر هفته به دانش آموزان داده میشد انجام گرفت، مشخصاً افرادی که کمتر احساس روشنی در مورد خود داشتند، با اضطراب بیشتری پس از جدایی مواجه شده بوند.

محققان می‌گویند یافتن شریک زندگی نه تنها به کامل شدن زندگی دو نفر منتهی می‌شود بلکه باعث کامل شدن نیمی از شخصیت آن دو نیز خواهد شد؛ وقتی زندگی مشترکی به پایان می‌رسد، تجربه‌ی جدایی نه تنها دردی است که از دست دادن همسر و تنهایی به زندگی وارد می‌کند، بلکه ناشی از تغییری است که در شخصیت انسان شکل می‌گیرد.


۳. تنهایی می‌تواند مفید باشد

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص

زمانی که محققان از برخی از داوطلبان درخواست کردند در جلساتی فشرده به یادآوری احساسات خود درباره‌ی جدایی بپردازند متوجه شدند که این افراد از لحاظ روحی سریعتر از افرادی که فقط در چند جلسه‌ی کوتاه شرکت کرده بودند بهبودی به دست آوردند.

در نگاه اول ممکن است به نظر برسد بارها یادآوری چنین شکستی در تنهایی مضر بوده و به ضربه‌ی بیشتری به روحیه‌ی فرد منتهی شود اما در‌واقع این یادآوری به مرحله‌ای از بازتاب شخصیت درونی منتهی می‌شود که به فرد برای پشت سر گذاشتن آنچه اتفاق افتاده است و بازیابی شخصیت خود کمک می‌کند.


۴. اما نه کناره گیری بیش از حد

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص


فکر کردن در مورد جدایی ممکن است مفید باشد اما نباید به حدی باشد که خودمان را شکنجه بدهیم. تحقیقات نشان می‌دهند که مرور وسواسی خاطرات گذشته در شبکه‌های اجتماعی ایده‌ی خوبی نیست.

در مطالعه‌ای که بر روی ۵۰۰ زن در سنین دانشجویی انجام گرفت، محققان متوجه شدند کسانی که زمان بیشتری را صرف چک کردن صفحه‌ی فیسبوک شریک سابق خود می‌کنند بیشتر در معرض پریشانی، منفی بافی و اشتیاق برای بودن با او دچار می‌شوند و همچنین احتمال رشد شخصیت و رسیدن به ثبات در آن‌ها کاهش می‌یابد.

البته برای محققان سخت است بگویند رسانه‌های اجتماعی مانند فیسبوک عامل پریشانی و ناراحتی می‌شوند، اما طبق مطالعات منتشر شده در مجله‌ی Cyberpsychology در سال ۲۰۱۲ به اطمینان می‌توان گفت که هیچ نشانه‌ای از کمک به افراد توسط این رسانه‌ها مشاهده نشده است.

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص

همچنین حذف شریک سابق زندگی از لیست دوستان نیز می‌تواند به همان اندازه‌ی تحت نظر داشتن بی اندازه‌ی وی در این شبکه‌های مضر باشد.

 این مطالعه نشان داد که قطع کامل ارتباط و بستن تمام درها به روی شریک سابق زندگی می‌تواند به جذاب شدن وی و زندگی‌اش، که اکنون در غباری از رمز و راز قرار گرفته است منتهی شود.

 بنابراین محققان عقیده دارند ملاقات‌های گاه و بی گاه و حتی کسل کننده شریک سابق زندگی نتیجه بهتری به همراه خواهد اشت.


۵. جدایی سخت است

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص


اگر نمی‌توانید به راحتی به جدایی تن در دهید خود را سرزنش نکنید، با توجه به پژوهشی که در سال ۲۰۱۰ در مجله‌ی فیزیولوژی اعصاب به چاپ رسید جدا شدن از یک رابطه‌ی رمانتیک بی‌شباهت به درد ناشی از ترک اعتیاد نیست.

در این تحقیق افرادی جمع‌آوری شدند که به تازگی جدا شده اما هنوز نسبت به شریک سابقشان احساس محبت داشتند.

محققان این افراد را تحت اسکن مغزی قرار دادند و در حین اسکن عکس‌هایی از شریک سابق زندگی همراه با تصاویری از باقی دوستان و آشنایانشان نشان دادند. اسکن‌ها نشان دادند زمانی که این افراد به تصاویر عشق از دست رفته‌ی خود نگاه می‌کنند منطقه‌ای از مغز به نام Ventral Tegmental که در مغز میانی قرار دارد فعال می‌شود.

این قسمت همان منطقه‌ای است که هنگامی که عشق یا انگیزه‌ی زیاد و پاداش در کار باشد فعال می‌شود. مناطق انگیزه و پاداش دیگر از جمله Nucleus Accumbens در جلوی مغز که همگی جزو مناطق اعتیاد محور محسوب می‌شوند نیز فعالیت بیشتری از خود نشان می‌دهند.

خبر خوب این است که فعالیت این مناطق با‌گذشت زمان کمرنگ خواهند شد. محققان می‌گویند هر چقدر این فعالیت زیاد باشد و سرسختانه زندگی را درگیر خود کند، در نهایت با‌گذشت زمان فرد به زندگی عادی خود باز خواهد گشت.


۶. بر اساس جنسیت تجربه‌ها متفاوت خواهند بود

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص


هرکسی می‌تواند دل‌شکستگی را تجربه کند اما چگونگی این تجربه‌ی به جنسیت شما وابسته خواهد بود.
بر طبق مطالعه‌ای که سال ۲۰۱۵ در مجله‌ی علوم تکاملی رفتاری به چاپ رسید زنان سطح درد عاطفی، اندوه و حتی درد فیزیکی بیشتری را پس از جدایی نسبت به مردان احساس می‌کنند.

 اگر میزان این ناراحتی را در مقیاس ۱۰ نقطه از درد حساب کنیم، غم و اندوه زنان پس از جدایی ۶.۸۴ امتیاز را به طور متوسط به خود اختصاص خواهد داد در حالی که در مردان این میزان ۶.۵۸ است. بیشتر از پنج هزار نفر از ۹۶ کشور در این مطالعه شرکت کرده‌اند.


۷. ممکن است به آن بدی که فکر می‌کنید هم نباشد

۷ حقیقت علمی در مورد جدایی/ ناقص


با اینکه جدایی آسان نیست اما اغلب آن را بیش از حد بزرگ می‌کنیم. غالباً مردم پس از جدایی در گفتن احساس خود به دیگران و همچنین به روز رسانی‌ها در شبکه‌های اجتماعی زیاده روی می‌کنند.

بر طبق مطالعه‌ای که سال ۲۰۰۸ در مجله‌ی روانشناسی تجربی اجتماعی به چاپ رسید، محققان بر روی ۷۰ فرد تحقیقی طولانی انجام دادند و از آن‌ها خواستند هر هفته به سؤالاتی پاسخ دهند.

در برخی از این سؤالات آمده بود که اگر رابطه‌ی فرد ناگهان به پایان برسد انتظار دارد در چه مدت به حالت عادی خود بازگردد و بهبود بیابد.

این دانشجویان به طور متوسط انتظار داشتند ۲۰ هفته طول بکشد تا بتوانند به شرایط عادی خود بازگردند؛ در میان این افراد رابطه‌ی ۲۶ نفر در طول مطالعه به جدایی انجامید که به طور متوسط حدود ۱۰ هفته تا بهبودی کامل آن‌ها طول کشید.

محققان می‌گویند در‌واقع پریشانی واقعی افراد پس از جدایی بسیار کمتر از چیزی است که فکر می‌کنند. محقق ارشد این پژوهش آقای پل ایستویک از دانشگاه نورث وسترن در باره‌ی علت این رفتار می‌گوید:

 هنگامی که پیش‌بینی های خود را از زندگی پس از جدایی شکل می‌دهید، به چیزهای مثبتی که ممکن است به زودی برایتان اتفاق بیفتد فکر نمی‌کنید.

عبدالله اسکندری بازدید : 171 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

اگر به چيپس و هله‌هوله‌هاي تند علاقه دارد سليقه او...
آقاياني كه به چيپس و هله‌هوله‌هاي تند (مثل اسنك فلفلي) علاقه دارند به نظر مي‌رسد كساني هستند كه دوران ماجراجويي‌ها را پشت‌سر گذاشته‌اند و به ثبات شخصيتي رسيده‌اند. نتايج يك مطالعه روي بيش از يك هزار نفر مرد آمريكايي نشان داد، آن‌هايي كه به هله‌هوله‌هاي تند يا چيپس با سس تند علاقه دارند، مرداني با اعتمادبه‌نفس، داراي قدرت ريسك‌پذيري بالا و علاقه‌مند به سفر هستند.

اگر  به نون و پنير يا تخم مرغ علاقه دارد، خصوصيات اخلاقي او...
نتيجه يك تحقيق كه در 3 ايالت آمريكا انجام شد، نشان داد مرداني كه علاقه‌مند به خوردن وعده‌هاي غذايي سبك مثل ساندويچ پنير و تخم‌مرغ هستند بيشتر از همه خصوصيات اخلاقي مثل متكي به خود بودن و غيروابسته بودن را دارند و درعين حال جدي، متفكر، كم‌صحبت و داراي روحيه پژوهشگري هستند.

اگر  به خوراك مرغ و يك سالاد طبيعي علاقه دارد، خصوصيات اخلاقي او...
به نظر مي‌رسد مردهايي كه اين نوع سليقه غذايي دارند، آدم‌هايي خلاق، هنرمند، با انرژي دروني زياد و داراي حسن نوع‌دوستي زياد هستند.

او عاشق پيتزا است و اخلاقش...؟
تحقيقي كه در 3 ايالت آمريكا انجام گرفته حاكي از آن است، افرادي كه بيش از همه غذاها به پيتزا علاقه دارند افرادي هستند كه خيلي دوست دارند در مركز توجه عموم باشند و هركاري مي‌كنند تا توجه عمومي را به خود جلب كنند. اين افراد احساسات قوي دارند و دوست دارند احساسات خود را بيان كنند. جالب اين‌كه اين تحقيق نشان داده، افرادي كه جدا از پيتزا به فست‌فودهايي مثل چيزبرگر و همبرگر كمبو علاقه دارند، اخلاق تهاجمي‌تر و رقابتي‌تري دارند.

علاقه به بستني‌هاي وانيلي نشان دهنده خصوصيات اخلاقي...
اين گروه به نظر، خيلي علاقه‌مند به احترام گذاشتن به قانون و عرف نيستند كه اين شايد ناشي از انرژي زياد آن‌ها باشد. اين گروه اصلا خسته‌كننده نمي‌شوند و مثل نوع بستني كه دوست دارند، پرطرفدار هستند درضمن آن‌ها به نظر، خيلي بيشتر از افراد معمولي اهل ريسك هستند

ساندويچ را با هيچ چيز عوض نمي‌كند پس او يك آدم...
اين گروه از آدم‌ها، خيلي اهل فعاليت نيستند و بيشتر به كارهاي نشسته و پشت‌ميزي علاقه دارند. به نظر مي‌رسد كه اين گروه را مي‌شود «پسرخوب خانه» دانست زيرا اكثر اوقات فراغت خود را درخانه مي‌گذرانند. اين گروه، عاشق تماشاي تلويزيون، آشپزي و تماشاي مسابقات ورزشي هستند.

به انواع شيريني علاقه دارم پس من يك...
شايد بشود گفت، طرفداران پاي‌ها به نوعي خودشان هم شيرين هستند! اين افراد گروهي هستند كه هميشه دوستان زيادي دارند،‌ از كاركردن لذت مي‌برند، از وضعيت خود شكايت ندارند و سعي مي‌كنند هميشه به ديگران كمك كنند. آن‌ها از لحاظ خانوادگي هم مرد خانواده به حساب مي‌آيند.

علاقه به شيريني‌هاي پرخامه نشان دهنده خصوصيات اخلاقي...
اين گروه مثل شيريني‌هاي محبوب‌شان پر از كالري و انرژي هستند. اين گروه در مجموع مهربان، آرام، مطيع، همراه و وفادار هستند ، به همين‌دليل محبوبيت بسياري دارند

عبدالله اسکندری بازدید : 135 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

مرحله به مرحله پيش برويد

1
تمام هوش، دانايي و اعتماد به نفس خودتان را به كار بگيريد تا همسر سابق‌تان را در موقعيتي كه مي‌خواهيد، قرار بدهيد. به يك موضوع براي شروع گفت‌وگو فكر كنيد و حواس‌تان باشد موضوع را به‌گونه‌اي انتخاب كنيد كه براي همسرتان معنادار باشد و تاثير مثبتي روي او بگذارد يعني موضوعي كه از مطرح كردن آن نتيجه بگيريد و براي شما سودمند باشد ولي لازم نيست ابتدا درباره علت اصلي اين قرار صحبت كنيد؛ بهتر است مرحله به مرحله پيش برويد. مكان ملاقات اول پس از متاركه هم مهم است؛ جايي كه يادآور خاطرات تلخي است، قرار نگذاريد. جايي كه فضاي آرام و دل‌نشيني داشته باشد، مناسب‌تر است. اگر در مطرح كردن موضوع اوليه موفق بوديد و همسرتان در حرف زدن با شما همراه شد، وارد مرحله دوم بشويد.

2
خلاصه آنچه گذشت
درباره روزهايي كه بر شما گذشته با همسرتان حرف بزنيد؛ اجازه بدهيد همسرتان بداند اين مدت به چه موضوعاتي فكر كره‌ايد و به چه نتايجي رسيده‌ايد. كليد موفقيت شما در اين مرحله برخورد منطقي است. براي جلب نظر همسرتان نبايد خيلي مهربان يا خيلي خودبين باشيد. به همسرتان بگوييد فكر نمي‌كنيد عقل كل هستيد ولي براي برگرداندن زندگي مشترك و ايجاد يك رابطه درست، مطالعه كرده‌ايد. زماني كه احساس كرديد، همسرتان كمي به شما و حرف‌هاي‌تان اعتماد كرده، قدم در مرحله بعد بگذاريد.

3
نمي‌خواهم فراموش كنم
درباره ديدگاه‌هاي تازه‌تان بيشتر توضيح بدهيد. بگوييد چه چيزي در فكر و ذهن‌تان گذشته كه تصميم گرفتيد براي برگرداندن اين رابطه تلاش كنيد. به اين نكته اشاره كنيد بين فراموش كردن و برگرداندن دوباره اين زندگي، فكر دوم به شما احساس بهتري مي‌دهد. به احتمال زياد از زمان شروع مرحله دوم، همسرتان در سكوت فرو  رفته است اما حالا وقتش رسيده او را وارد بحث كنيد. اگر همسرتان چنين احساساتي را تجربه كرده، شما يك زوج طلايي هستيد. طوري حرف بزنيد و برخورد كنيد كه همسرتان به سؤال كردن از شما و ادامه دادن بحث تشويق شود.

10
راز رابطه را يادآوري كنيد
درباره رازهاي رابطه موفق بخوانيد و بدانيد. اين‌ها موضوعات خوبي براي صحبت كردن هستند. درباره تك‌تك اين رازها صحبت كنيد؛ آن قدر كه مطمئن شويد همسرتان را متقاعد و با خودتان همراه كرده‌ايد. اين نكات را براي همسرتان مرور كنيد:
 
خراب شدن يك رابطه، اتفاقي است كه احتمال وقوع آن براي هر زوجي وجود دارد.
 
هر دونفر شما اشتباهاتي در زندگي مشترك انجام داديد.

5
از خودتان انتقاد  كنيد
اجازه بدهيد همسرتان بداند در اين مدت، نگاه انتقادي به خودتان داشتيد كه باعث شده ديدگاه‌تان نسبت به رابطه عوض شود، رفتارهاي بدتان را شناسايي كرده‌ايد و درصدد تغيير آن‌ها برآمده‌ايد. يك نمونه از اشتباهات‌ در زندگي مشترك‌تان را مثال بزنيد كه ناشي از رفتار اشتباه شما بوده است. در اين مرحله بايد روي خودتان، تغيير رفتار و رويكردتان تمركز كنيد تا تاثير لازم را روي همسرتان بگذاريد.

6
لحظه‌هاي خوب را مرور كنيد
روي اين مرحله بايد وقت و حوصله بيشتري صرف كنيد. ارزش‌ها و اهداف‌تان در يك رابطه را مطرح و درباره آن‌ها بحث كنيد. يادآوري گذشته در اين مرحله به شما كمك مي‌كند. مرور خاطرات خوب،  لحظه‌هاي شاد و دوست داشتني حس خوشايندي در همسرتان ايجاد مي‌كند. سعي كنيد نمونه‌هاي بيشتري از رابطه خودتان به خاطر بياوريد و تعريف كنيد؛ اين كار كمك چشمگيري به شما مي‌كند. در اين مرحله ممكن است همسر شما احساس خستگي بكند، در اين صورت ادامه بحث را به بعد واگذار كنيد. ذهن همسر شما نياز به زماني دارد كه اطلاعات تازه را بررسي كند و تصوير تازه‌اي از شما بسازد. اين زمان ممكن است بين چند ساعت تا چند هفته طول بكشد؛ عجله نكنيد، ارتباط‌تان را حفظ كنيد و هر زمان احساس كرديد، آمادگي لازم را دارد وارد مرحله 7 بشويد.

7
فرمول رابطه موفق چيست ؟
حالا زمان آن رسيده كه به همسرتان نگاه كنيد و با قاطعيت به او بگوييد:«كيفيت يك رابطه به ميزان برآورده كردن خواسته‌ها و نيازهاي دو طرف بستگي دارد؛ پس بيا خواسته‌هاي‌مان را از يك رابطه مطرح و درباره آن‌ها صحبت كنيم.» با شروع اين بحث شما درباره شرايط دنياي تازه‌تان صحبت مي‌كنيد كه براي تكرار نشدن اشتباهات گذشته ضروري و لازم است.

8
به او فكر كنيد
شما در حساس‌ترين مرحله بازسازي رابطه قرارداريد؛ پيوند تازه شما در اين مرحله بسيار شكننده و حساس است پس دقت كنيد و رفتاري انجام ندهيد كه اين پيوند را تهديد كند. حرف و ديدگاه‌‌تان را به شيوه‌اي ملايم و منطقي مطرح كنيد و به خواسته‌ها و گلايه‌هاي همسرتان توجه ويژه نشان بدهيد. صبوري و ملايمت كليد موفقيت شما در اين مرحله حساس است.

9
شفاف‌سازي‌ كنيد
صادقانه اما با سياست درباره خواسته‌ها و نيازهاي همسرتان صحبت كنيد. به شيوه انتقادي با آن‌ها برخورد نكنيد و به همسرتان اين فرصت را بدهيد كه با نظرات شما مخالفت كند؛ شما بيشتر راه را رفته‌ايد و تا برگرداندن زندگي مشترك فاصله‌اي نداريد، كمي ديگر صبوري كنيد. در اين مرحله همسر شما با آخرين ترديدهايش درگير است و شما بايد براي حل اين ترديدها به او زمان بدهيد. اگر در اين مرحله به‌خوبي عمل كنيد، مهر و محبت از دست رفته را به رابطه‌تان برمي‌گردانيد.

صبوري و ملايمت كليد موفقيت شماست

10 مرحله آخر به شما اختصاص دارد چون اعتماد لازم بين شما ايجاد شده ، حالا شما بايد رك و راست تمام خواسته‌هاي‌تان را به همسرتان بگوييد. شايد از بيان شفاف خواسته‌هاي‌تان نترسيد ولي جسارت به خرج و اين كار را انجام بدهيد. اگر تلاش شما در مراحل قبل درست بوده، در اين مرحله همسرتان با صبوري حرف‌هاي شما را مي‌شنود و خواسته‌هاي‌تان را درك مي‌كند.

عبدالله اسکندری بازدید : 143 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

دانستن تفاوت‌هاي بين دو جنس مي‌تواند براي همه مفيد باشد، چون به هر صورت هرفرد چه در محيط خانه به عنوان همسر چه در محيط كار به عنوان همكار با جنس مخالف مواجه است. دانستن اين تفاوت‌ها به افراد كمك مي‌كند با يكديگر برخورد بهتري داشته باشند. اگر خانم‌ها و آقايان به اين سمت بروند كه نيازهاي يكديگر را بشناسند، مي‌توانند رفتار بهتري با هم داشته باشند. وقتي آقايان بدانند خانم‌ها چگونه به زندگي نگاه مي‌كنند و خانم‌ها نيز با طرز تفكر آقايان آشنا باشند، مي‌توانند بسياري از اختلافات را حل كنند. در اين گفت‌و‌گو با آقاي پوريا پاكرو درباره تفاوت‌هاي زنان و مردان صحبت كرده‌ايم و راه‌حل‌ ايجاد  رابطه بهتر را از زبان ايشان ارائه مي‌كنيم.

آقايان اهل حدس زدن نيستند و نمي‌توانند از نشانه‌هاي رفتاري بفهمند در ذهن خانم‌ها چه مي‌گذرد، گاهي پيش مي‌آيد خانم‌ها شكايت مي‌كنند كه چرا همسرشان رفتار آن‌ها را درك نمي‌كند. بهترين راه‌حل اين است كه خانم‌ها انتظار نداشته باشند همسرشان خودش چيزي را حدس بزند. خانم‌ها بايد به‌طور واضح خواسته خود را به همسرشان بيان كنند. همچنين خانم‌ها مي‌توانند با سوال كردن از همسرشان به راحتي با او ارتباط برقرار كنند و با سوال كردن‌هاي‌شان باعث اين امر شوند كه همسرشان به جزئيات توجه كند.

به خانم‌ها اجازه حرف زدن بدهيد
از ابتدا وقتي خانم‌ها و آقايان يكديگر را مي‌بينند براي يكديگر يك دنيا گوش هستند و سعي مي‌كنند به هم توجه كنند، به خواسته‌هاي هم گوش كنند و... اما به‌مرور به‌خصوص آقايان فراموش مي‌كنند كم‌خرج‌ترين هديه به همسر اين است كه گوش كنند، چون خانم‌ها معمولا با صحبت‌كردن احساس خوبي را تجربه مي‌كنند. در درجه اول، اين صحبت‌كردن چك‌كردن ارتباط است و نشان مي‌دهد ارتباط با طرف مقابل هنوز صميمانه است. اين ارتباط برقرار كردن نه تنها به خانم احساس ارزشمندي مي‌دهد، بلكه در همين گفت‌و‌گوها خانم‌ خودش‌ را نيز بهتر مي‌شناسد. فضاي گفت‌و‌گو براي خانم‌ها فضاي ترميم‌كننده مسائل و فضاي كشف است خيلي از مواقع خانم مي‌خواهند با صحبت‌كردن با همسرشان پاسخ سوال‌شان را پيدا كنند. حالا جالب است بدانيد آقايان هميشه زود مي‌خواهند مشكل را حل كنند و خيلي به همسرشان فرصت نمي‌دهند كه به‌قولي سفره دلش را باز كند .

اگر بخواهيم 3 نياز اصلي خانم‌ها را بگوييم امنيت، صميميت و احترام است. خانم‌ها در بيشتر مراحل زندگي به دنبال اين 3 عامل هستند و درواقع تاحدي با صحبت كردن مي‌خواهند از وجود اين 3 عامل مطمئن شوند

چرا خانم‌ها سخت‌تر تصميم مي‌گيرند؟
به‌طور كلي نوع نگاه آقايان و خانم‌ها به زندگي كاملا با يكديگر متفاوت است. اگر بخواهيم به‌طور كلي هركدام را توصيف كنيم بايد بگوييم خانم‌ها در مورد تمام اتفاقات احساسي‌تر، حساس‌تر و نكته‌سنج‌تر هستند و به جزئيات بيشتر توجه مي‌كنند و با توجه به همين موارد تصميم مي‌گيرند، اما آقايان سعي مي‌كنند در مورد بيشتر مسائل زندگي تحليلي‌تر برخورد كنند و به اطراف‌شان واقع‌گرايانه‌تر نگاه كنند و در مواجهه با رويدادهاي زندگي خيلي هم سخت نگيرند. به عنوان مثال وقتي مي‌گوييم خانم‌ها حساس و نكته‌سنج هستند يعني وقتي مي‌خواهند تصميمي بگيرند وقت زيادي را صرف فكركردن و ارزيابي مي‌كنند و در همين حال موارد بسياري در ذهن خود دارند و براساس همين موارد زياد فكر مي‌كنند و تصميم مي‌گيرند. اما جالب است بدانيد آقايان تنها مي‌توانند به 2 يا 3 موضوع همزمان فكر كنند يعني اگر مردها بخواهند دريك زمان بيشتر از 2 يا 3 مورد را در ذهن خودشان داشته باشند، عملا دچار استرس و فشار رواني مي‌شوند درنتيجه نمي‌توانند كاركرد، خوبي داشته باشند. به‌طوركلي خانم‌ها جزئي‌نگرند و به همه جزئيات توجه مي‌كنند و در نتيجه سخت‌تر تصميم مي‌گيرند، ولي آقايان كلي‌نگر هستند و با توجه به كليات موضوع مي‌خواهند تصميم بگيرند. بنابراين راحت‌تر اين كار را انجام مي‌‌دهند.

همه چيزهايي كه  خانم‌ها دوست دارند
خانم‌ها دوست دارند مورد تعهد و وفاداري قرار بگيرند، تحسين و تعريف شوند. آن‌ها دوست دارند وقتي يك غذاي خوشمزه درست مي‌كنند يا خانه را تميز مي‌كنند، از آن‌ها قدرداني شود. خانم‌ها دوست دارند قابل اعتماد باشند يعني گاهي آقايان وظايفي را به‌ آن‌ها بسپارند. آن‌ها مي‌خواهند در حل مسائل زندگي حضور داشته باشند و در برنامه‌ريزي‌ها و تصميم‌گيري‌ها به حساب بيايند و نقش پررنگ خود را در زندگي ببينند.

آنچه خانم‌ها مي‌گويند و آنچه آقايان مي‌شنوند
بسياري از اوقات، تحليل مكالمات بين خانم‌ها و آقايان مي‌تواند بسيار جالب باشد مثلا فرض كنيد زوجي به دنبال يك آدرس مي‌گردند؛ خانم به آقا مي‌گويدچرا نمي‌ايستي تا از يك‌نفر سوال كنيم»، وقتي خانم اين حرف را مي‌زند، مرد در ذهنش مي‌شنود كه خانم به او مي‌گويد: «تو ناداني، تو راه را گم‌ كرده‌اي،‌ نمي‌توان به تو اعتماد كرد...» در حقيقت در اينجا مرد در درونش تاييد‌نشدن را مي‌شنود.
مثال ديگر اين است كه زوجي به عنوان سالگرد ازدواج‌شان به پيشنهاد آقا به رستوران جديدي مي‌روند. خانم در رستوران مي‌گويد: «من اين غذا را خيلي دوست ندارم و ترجيح مي‌دهم اين آن را نخورم» ولي آقا در درونش حرف‌هاي خانم را اين‌گونه مي‌شنود كه: «تو اشتباه كردي، رستوران بدي را انتخاب كردي، تو مورد اعتماد من نيستي و...»
اين مثال‌ها نشان مي‌دهد دنياي ذهني خانم و آقا كاملا با هم متفاوت است. خانم‌ مي‌تواند‌ براي اين‌كه همسرش به درستي منظورش را متوجه شود، مثلا در مثال اول به آقا بگويد:«صلاح مي‌داني آدرس را از يك نفر بپرسي؟» وقتي خانم اين‌گونه درخواست خود را مطرح مي‌كند، در واقع به همسرش نشان مي‌دهد همچنان مورد‌تائيد است و اين آقاست كه تصميم‌گيرنده نهايي است؛ يا در مثال دوم خانم به جاي اين‌كه از همان اول بگويد من اين غذا را دوست ندارم، بهتر است اول بگويد: «ممنون كه من را به اينجا آوردي... ولي من اين غذاي خاص را دوست ندارم
كلا طرفين بايد سعي كنند پيام‌هاي‌شان را كامل به يكديگر برسانند تا سوء‌تفاهم پيش نيايد.

خانم‌ها بهتر مي‌توانند افكار و احساسا‌ت‌شان را مديريت كنند و آقايان معمولا در بيان افكار و احساسات‌شان گير مي‌كنند

چرا آقايان يادشان مي‌رود، خانم‌ها نه!
اگر بخواهيم ذهن آقايان را با خانم‌ها مقايسه كنيم، بايد بگوييم آقايان در ذهن‌شان بخش‌بندي دارند، به اين معنا كه در ذهن يك مرد هر مورد يك ظرف جداگانه دارد. همسرش در يك ظرف ذهني، كارش در ظرف ذهني ديگري، مادرش در ظرف ذهني ديگر و... بنابراين وقتي كارش بخش جداگانه‌اي از ذهن است وقتي مشكلي در كار پيش بيايد به خانواده تعميم نمي‌دهد و... هيچ‌كدام از اين بخش‌ها برديگري اولويت ندارد؛ ولي در ذهن يك خانم هرچيزي داراي اولويت خاصي است مثلا همسرش بالاترين اولويت را دارد، بعد خانواده و كار و... درواقع تمام مشغله‌هاي ذهني يك خانم در يك ظرف ذهني قرار دارد و به همين دليل وقتي مثلا مشكلي در خانه پيش مي‌آيد، ممكن است خانم در كارش نيز مشكل پيدا كند، چون ظرف‌ها و بخش‌هاي ذهني او از هم جدا نيست و از آنجا كه خانواده و همسر بخش بزرگي از ذهن خانم را اشغال مي‌كنند، هيچ‌وقت تاريخ‌تولدها،‌ سالگردها و... را فراموش نمي‌كند در حالي‌كه يك آقا اين‌گونه نيست.

وقتي دو نفر در رابطه آشنايي پيش از ازدواج قرار مي‌گيرند، خانم‌ها مي‌خواهند زودتر تكليف‌شان مشخص شود، چون آن‌ها به دنبال تكيه‌گاه و يك رابطه ثابت هستند، دليل فيزيولوژيك اين امر آن است كه خانم‌ها تا 35 سالگي مي‌توانند باردار شوند پس به‌طور ناخودآگاه مي‌خواهند تا قبل از اين سن به يك زندگي باثبات و عاشقانه برسند. به‌طوركلي مي‌توان گفت ماجراجويي آقايان بيشتر است و كمتر به دنبال ثبات هستند. بنابراين خانم‌ها بيشتر به زندگي خود پايبندند درنتيجه به‌راحتي در بسياري از موارد مي‌توانند ببخشند حتي گناهان بزرگ را!

چه كسي بيشتر افسرده مي‌شود؟
كلا خانم‌ها بيشتر در معرض افسردگي هستند، چون حساسيت‌ها‌ي‌شان زياد است و ذهن شلوغي دارند‌. معمولا آدم‌هايي افسرده مي‌شوند كه حساسيت زيادي به خرج مي‌دهند و واقعيت را به درستي نمي‌بينند، همچنين خانم‌ها معمولا بيشتر به روان‌شناس و مشاور مراجعه مي‌كنند و دليلش اين است كه خانم‌ها پذيرش بيشتري  در مقابل تغييرات و مشاوره‌ها دارند. خانم‌ها با رفتن نزد مشاور مي‌خواهند اتفاق دروني خود را با شخص ديگري به اشتراك بگذارند و راه‌حل‌ را پيدا كنند؛ ولي مردان مي‌خواهند خودشان مسئله‌شان را حل كنند. پس پيش مشاور نمي‌روند و مراجعه به مشاور را مساوي با تائيد ‌نشدن توانايي‌هاي خودشان مي‌بينند.

‌حافظه آقايان ضعيف‌تر است؟
خانم‌ها معمولا به‌خاطر جزئي‌نگر بودن‌شان،‌ حافظه بهتري دارند و تمام جزئيات در ذهن‌شان ثبت مي‌شود  اما آقايان به دليل نگاه كلي‌شان ممكن است خيلي از چيزها را از دست بدهند و به‌قولي حافظه ضعيفي داشته باشند و تاريخ‌ها و وقايع جزئي را فراموش كنند.  براي همين است كه معمولا خانم ذهن شلوغ‌تري دارد و مدام با خود درحال مكالمه دروني است ولي معمولا ذهن آقا خلوت‌تر است.

گله هميشگي آقايان از خانم‌ها
آقايان هميشه گله‌مند هستند كه خانم‌ها قصد دارند آن‌ها را تغيير دهند، چون خانم‌ها بيشتر رويايي نگاه مي‌كنند و وقتي ايرادهايي در طرف مقابل و همسر خود مي‌بينند با خود فكر مي‌كنند مي‌توانند اين ايراد او را برطرف كنند و به قولي مردشان را تغيير دهند  اما آقايان يك مقدار  واقع‌بين‌تر نگاه مي‌كنند. يعني وقتي ايرادي در خانم مي‌بينند، سعي مي‌كنند از خانم بپرسند آيا واقعا اين ايراد را دارد يا نه؟ حتي گاهي ديده مي‌شود خانمي با آقايي به اين اميد ازدواج مي‌كند كه در آينده او را تغيير خواهد داد ولي آقايان به اين اميد با خانمي ازدواج مي‌كنند كه هميشه همان شخصيت و منش در او باقي بماند.

يكي از مهم‌ترين تفاوت‌هاي بين زن و مرد كه مي‌تواند بسيار اثرگذار باشد، توانايي خوب خانم‌ها در گوش كردن است، خانم‌ها اهل ارتباط برقرار كردن و صحبت كردن هستند  درنتيجه خوب هم گوش مي‌كنند، يعني درواقع مهارت‌هاي ارتباطي خانم‌ها به‌طوركلي خيلي خوب است اما آقايان اين گونه نيستند و معمولا يكي از شكايت‌هاي زياد خانم‌ها از آقايان اين است كه آقايان گوش نمي‌كنند و اين گوش نكردن شايد به اين علت باشد كه آن‌ها براي حل مسائل و مشكلات به‌دنبال ارتباط برقرار كردن نيستند و مي‌خواهند با توانايي‌هاي شخصي خودشان مسائل را حل كنند

چرا آقايان خيلي چيزها را نمي‌بينند
بسيار اتفاق مي‌افتد وقتي مردي به خانه برمي‌گردد همسرش با نگاهي به او، متوجه مي‌شود مثلا حالش خوب نيست و... چون زن به تمام جزئيات رفتاري طرف مقابل توجه مي‌كند ولي مردها اين‌گونه نيستند. آن‌ها وقتي به خانه مي‌آيند به جزئيات زندگي توجه نمي‌كنند مثلا شايد اصلا متوجه لباس نو همسر، گل روي ميز و اين‌گونه جزئيات نشوند چون به كليات زندگي نگاه مي‌كنند. اين‌كه همسرشان در خانه است، اين‌كه شام خوبي دارند و... و بالطبع بين اين دونگاه جزئي بين و كلي‌بين اختلاف به وجود خواهد آمد، مگر اين‌كه هر دو با زبان يكديگر آشنا باشند و بدانند ديگري چگونه به زندگي نگاه مي‌كند. معمولا ما به آقايان پيشنهاد مي‌كنيم براي جلوگيري از به وجود آمدن اختلافات به همسرشان به طور فعال گوش كنند و گاهي حق را به همسرشان بدهند. به خانم‌ها هم پيشنهاد مي‌كنيم جزئي‌بيني و سخت‌گيري را كم كنند و كمي به نگاه آقا حق بدهند.

يك فرق مهم
معمولا در دنياي آقايان، موفقيت و پيروزي‌ها وسيله‌اي براي محك زدن زندگي‌شان است، مردها به اشيا و اهداف بيشتر از احساسات و افراد توجه دارند. براي همين است كه در مهماني‌ها وقتي آقايان دورهم جمع مي‌شوند درباره كار، ماشين و اهداف‌شان صحبت مي‌كنند ولي خانم‌ها درباره آدم‌ها و احساسات‌شان صحبت مي‌كنند، خانم‌ها با ارتباط‌هاي‌شان زندگي خود را محك مي‌زنند. درواقع در دنياي خانم‌ها كيفيت روابط  مهم است و خانم‌ها به دنبال عشق هستند و به نوعي، هنگامي احساس ارزشمندي مي‌كنند كه در يك رابطه عاشقانه و صميمي موفق باشند ولي آقايان به دنبال موفقيت‌هاي ملموس هستند.

چرا آقايان از  ازدواج مي‌ترسند؟
همان‌طور كه گفتيم،  خانم‌ها روياپردازتر هستند و آقايان واقع‌گراتر. مثال بارز اين واقعيت هنگام تصميم‌گيري براي ازدواج است. وقتي خانم و آقايي براي ازدواج با هم آشنا مي‌شوند و درحال تصميم‌گيري هستند معمولا خانم‌ها در ذهن و روياهاي‌شان زندگي خوبي كه مي‌توانند با چنين مردي داشته باشند را تصور مي‌كنند ولي‌‌ آقايان كاملا برعكس عمل مي‌كنند و مدام به اين موضوع فكر مي‌كنند كه آيا فرد مقابل‌شان مناسب هست؟ آيا در اين موقعيت تصميم درستي مي‌گيرند؟ جالب است بدانيد به همين دليل در مرحله تصميم‌گيري براي ازدواج معمولا آقايان بيشتر از خانم‌ها مي‌ترسند و نگرانند.

مردها و زن‌ها چه وقت به هم مي‌ريزند؟
آقايان همواره به دنبال تشكر، پذيرش،‌ تائيد و اعتماد هستند، ولي خانم‌ها به دنبال احترام، توجه و درك شدن هستند. آقايان معمولا مي‌خواهند مرد خوب و ايده‌آل زندگي باشند. به‌همين دليل وقتي مورد تشكر و تائيد قرار نگيرند‌، به هم مي‌ريزند اما خانم‌ها زماني به هم مي‌ريزند كه احساس كنند آن‌گونه كه بايد از آن‌ها تعريف نمي‌شود و همسرشان توجه كافي به آن‌ها ندارد و مورد عشق او قرار نگرفته‌اند. به‌طوركلي مي‌توان گفت آقايان به دنبال تائيد و خانم‌ها به دنبال تعريف هستند.

سكوت نشانه رضايت نيست
كلا مسائل براي آقايان خيلي پيچيده نيست ولي خانم‌ها چون مي‌توانند مسائل مختلفي را در ذهن‌شان نگه دارند، ذهن پيچيده‌اي دارند. جالب است بدانيد آقايان فكر مي‌كنند وقتي همسرشان از آن‌ها تقاضايي ندارد پس حتما راضي است ولي خانم‌ها اصلا دوست ندارند براي عشق و محبت تقاضايي بكنند. خانم‌ مي‌خواهد آقا خودش بفهمد. در اين موارد آقايان بايد هرچندوقت يك‌بار همسرشان را چك كنند و از او درباره رضايتمندي‌اش از زندگي سوال كنند و بپرسند كه «آيا از من راضي هستي»؟ در اين هنگام خانم‌ها خيلي مشتاق مي‌شوند كه حرف‌ها و تقاضاهاي‌ خود را به زبان بياورند.
خانم‌ها نيز بايد بدانند آقايان اهل حدس زدن نيستند و بايد به‌راحتي احساسات‌‌شان را به همسرشان اعلام كنند، چون مردها هيچ‌وقت خودشان متوجه نمي‌شوند

عبدالله اسکندری بازدید : 168 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

برای بسیاری از ما پیش آمده که گاهی دچار احساس حسد نسبت به شخص دیگری می‌شویم. حسادت، احساسی است که با تلخی و ناراحتی تجربه می‌شود و در واقع ترکیبی از احساسات متفاوتی مانند حقارت، عصبانیت، کینه و نفرت است.

یکی از دلایل حسادت، ترس از مقایسه شدن است. اما چرا مقایسه شدن، انسان‌ها را می‌ترساند؟ چون می‌ترسند که در نهایت و پس از این مقایسه بدتر به نظر برسند. معمولا افراد حسود با سؤالی مواجه هستند که دائم آن را با خود تکرار می‌کنند؛ «من چه چیزی از او کمتر دارم؟» و بدین ترتیب اسیر احساس بی‌کفایتی و ترس از آن می‌شوند.

اگر شما هم به دیگران حسادت می‌کنید، تنها به این دلیل است که خود را کامل و لایق نمی‌دانید. همیشه فکر می‌کنید چیزی کم دارید و دیگران بهتر از شما هستند و توانایی‌ها و قابلیت‌های بیشتری از شما دارند. آیا گاهی احساس حقارت می‌کنید یا خودتان را کوچک‌تر و نالایق‌تر از دیگران می‌دانید؟ در این صورت بدانید که بزرگ‌ترین دشمن شما خودتان هستید چون در مورد خودتان منفی فکر می‌کنید و می‌ترسید مبادا با دیگران مقایسه شوید.

اگر ما خودمان را دست‌کم بگیریم نمی‌توانیم باور کنیم که دیگران دوستمان دارند چون فکر می‌کنیم چطور ممکن است کسی آدمی را که دوست‌داشتنی نیست دوست داشته باشد و به همین دلیل دائم در مورد جذابیت‌مان دچار تردید می‌شویم.

اما اگر یاد بگیرید که خودتان را باور داشته باشید و از تفکرات منفی در مورد خودتان دست بکشید، قادر خواهید بود بر حس حسادت خود غلبه کنید. در واقع هر قدر خودتان را بپذیرید و قبول داشته باشید به همان میزان هم، حس حسادت‌تان کاهش خواهد یافت.

مثلا شما به دلیل ترس از دست دادن دوست، همسر یا هر شخصی که به او علاقه دارید آزادی آنها را محدود می‌کنید تا احساس مالکیت خود را تقویت کنید که معمولا این موضوع باعث خدشه‌دار شدن ارتباط شما می‌شود و چه بسا عاقبت آن را از هم می‌پاشد.

افراد حسود معمولا طرف مقابل را مقصر می‌دانند و از آنها انتظار دارند تغییر کنند و اگر آنها این کار را نکنند، آن را دلیلی برای بی‌علاقگی و بی‌توجهی‌شان می‌دانند.

اگر شما هم اینگونه هستید و می‌خواهید از این رفتارتان رهایی پیدا کنید، نخستین گامی که لازم است بردارید، پذیرش مسئولیت حسادت‌تان است. همسر شما مسئول مشکلات شما نیست؛ حتی اگر با دیگران صمیمانه رفتار کند یا با هیجان حرف بزند. آنچه از شما فردی حسود می‌سازد او نیست بلکه خود شما هستید که به کمک قدرت تخیل و تفکرتان این حسادت را به وجود می‌آورید. این شما هستید که از مکالمه‌ای ساده، رابطه‌ای جدی می‌سازید. به احتمال قوی تمام مشکلات را تفکرات شما که ناشی از مسائلی ساده و بی‌اهمیت است، خلق می‌کند.

تا به حال با خود فکر کرده‌اید که چرا نمی‌توانید به دیگران- مثلا همسرتان- اعتماد کنید؟ این بی‌اعتمادی هیچ ارتباطی به رفتار طرف مقابلتان ندارد. این بی‌اعتمادی فقط به دلیل بی‌اعتمادی‌ای است که نسبت به خودتان در درونتان احساس می‌کنید. شما از خودتان مطمئن نیستید و هر کسی را در اطرافتان، از خودتان بهتر می‌دانید.

شما نسبت به توانایی‌های خود دچار تردید هستید و دائم خود را زیر سؤال می‌برید.
در اینجا این موضوع پیش می‌آید که از خود سؤال کنید «آیا می‌خواهم حسود باشم؟» اگر پاسخ شما منفی است؛ یعنی می‌پذیرید که حسادت برای هیچ کس فایده‌ای ندارد. در این صورت منطقی یا غیرمنطقی بودن حسادت‌تان اهمیتی ندارد؛ مهم این است که شما دیگر حسادت نکنید.

راه بهبود

بسیاری از افرادی که نسبت به دیگران حسد می‌ورزند احساس می‌کنند که هیچ‌گاه نمی‌توانند دست از این کار خود بردارند و خیال می‌کنند هیچ امیدی برایشان وجود ندارد.

بسیاری از افراد آن قدر از حسادت خود رنج می‌برند که گاهی نزد مشاور می‌روند و از او کمک می‌خواهند و جالب است که حتی در این زمان هم احساس می‌کنند نمی‌توانند نتیجه بگیرند و شاید به همین دلیل هم باشد که به شدت ناامیدند؛ چون حسادت سال‌هاست همراه آنهاست و بعید می‌دانند بتوانند آن را از خود دور کنند. این افراد هنگام مراجعه مطرح می‌کنند: «من همیشه این طور بوده‌ام. پدرم هم همین طور بود!» آیا این نوع تفکر برای شما هم آشناست؟ اگر پاسختان مثبت است، حتما آن را از ذهن خود بیرون کنید. شما به عنوان فردی حسود به دنیا نیامده‌اید. به علاوه با احساس افسردگی، ترس و حقارت هم متولد نشده‌اید و تمام این احساسات منفی را بعد از تولد آموخته‌اید.

اما ناامید نشوید! شما می‌توانید چیزهایی را که آموخته‌اید فراموش کنید و به جای آنها عادات خوبی را بیاموزید. البته ترک عادت و تغییر شکل فکر و رفتار نیازمند زمان، صبر و بردباری زیادی است که باید آنها را در خود تقویت کنید.شاید در اطرافتان کسانی را دیده باشید که ظرف یک روز سیگار را ترک می‌کنند.

شاید هم این موضوع در بعضی افراد زمان بیشتری بگیرد. در واقع با توجه به شناختی که از خود دارید به خود فرصت دهید تا بتوانید عادات غلط‌تان را فراموش کرده و رفتارهای صحیح را جایگزین‌شان کنید. ترک سیگار هم به اندازه ترک حسادت سخت است. دلیل اصلی حسادت، داشتن احساس منفی نسبت به خودتان و نداشتن اعتماد به نفس لازم است. این عادت در طول دوران زندگی شما پرورش یافته اما شما با آن متولد نشده‌اید؛ به همین دلیل هم می‌توانید یاد بگیرید که چگونه می‌توان به خود اعتماد داشت و خود را باور کرد.اگر بتوانید مسئولیت رفتار خود(حسادت‌تان) را بپذیرید و بیاموزید که خودتان را دوست داشته باشید، این موضوع کمک زیادی برای ترک حسادت به شما خواهد کرد.آزار و رنج روحی همیشه حاصل رفتار و تفکرات منفی است. همکار، دوست و همسر شما نمی‌توانند سبب بروز احساس منفی در شما شوند. این خود شما هستید که بر اساس رفتار و شرایط با تفکراتی که برای خود تعریف کرده‌اید این کار را می‌کنید.

این شرایط با دردهای جسمانی متفاوت است. اگر کسی کشیده‌ای به گوش شما بزند، دردتان می‌گیرد. در این حالت شما انتخابی میان درد کشیدن یا نکشیدن ندارید. در چنین شرایطی طبیعی است که آن ضربه باعث بروز درد در شما شود.اما اگر از دست آن فرد عصبانی شوید، این به دلیل تفکر عصبانی و کینه‌جویانه‌ای است که در ذهن شماست. احساس خشم را خودتان با توجه به نوع ارزیابی و نگرشی که از فرد مقابلتان در خود به وجود می‌آورید، سبب می‌شوید. شاید با خود بگویید: «چطور به خود اجازه داد با من اینگونه رفتار کند. من هم می‌دانم از این به بعد چطور رفتار کنم.» اگر فکر می‌کنید که باید عصبانی شوید، چنین ذهنیتی به شما اجازه نمی‌دهد آرام باشید.

هنگامی که اینگونه فکر کنید جز عصبانیت چاره دیگری ندارید؛ البته این به آن معنا نیست که شما حق عصبانی‌شدن ندارید؛ یعنی پیشنهاد نمی‌شود اگر کسی کشیده‌ای به گوشتان زد، طرف دیگر صورت‌تان را نیز مقابل او بگیرید! اما شما می‌توانید انتخاب کنید که چطور واکنش نشان دهید. در واقع شما با تفکرات‌تان باعث بروز کینه و عصبانیت در خودتان می‌شوید. حتما شما هم افرادی را دیده‌اید که در شرایط مشابه واکنش‌های مشابهی را نشان می‌دهند شاید با خود گفته‌اید: «چرا این‌طور رفتار می‌کند اتفاقی که نیفتاده!» چون شما در چنین شرایطی آرامش خود را حفظ می‌کردید.

این مثال نشان می‌دهد که 2نوع نگاه متفاوت منجر به بروز واکنش‌های متفاوتی هم خواهند شد. اما اگر می‌خواهید از اندیشه‌های منفی فرار کنید یا آن را تعدیل سازید، یادبگیرید که شیوه فکر کردن خود را تغییر دهید و متفاوت‌تر از قبل فکر کنید؛ برای این کار هم حتما باید انگیزه لازم را داشته باشید و شرایط لازم را نیز مهیا سازید.

شما ارزشمندید!

همان‌گونه که گفته شد دلیل حسادت، احساس حقارت و بی‌کفایتی است. اگر بتوانید این احساس بی‌کفایتی را شکست دهید، یعنی خود را بیش از پیش بپذیرید، می‌توانید حس حسادت را شکست دهید. اگر بدانید چرا در مورد خودتان احساس خوبی ندارید، راحت‌تر می‌توانید اعتماد به نفس‌تان را افزایش دهید. فراموش نکنید که سال‌های اولیه زندگی بر رشد و پیشرفت اعتماد‌به‌نفس ما خیلی مهم و تأثیرگذارند. هنگامی که با خانواده خود زندگی می‌کنیم، تجربیات بسیاری برای افکار، احساسات و رفتار آینده‌مان به دست می‌آوریم. ما در سال‌های نخست تولد سعی می‌کنیم دنیای اطراف خود را بشناسیم و کشف کنیم.والدین نیز سعی می‌کنند خواسته‌های فرزندانشان را برآورده سازند ولی گاهی در ازای خواسته‌هایی معین، این علاقه را به گونه‌ای نثار فرزندانشان می‌کنند که آنها را به آن وابسته می‌سازند؛« بچه خوبی باش و تمام غذایت را بخور!»، «اگر اتاقت را تمیز نکنی دیگر با تو حرف نمی‌زنم»، «وقتی شیطنت می‌کنی دوستت ندارم!» و... .والدین با این قبیل سخنان، حتی اگر هدف‌شان عادت دادن فرزندشان به عادتی خوب باشد باز هم نوعی فشار را بر او اعمال می‌کنند و می‌خواهند کودک بداند که آنان به فکر خیر و صلاح او هستند و برای اینکه آنها را قبول داشته باشند باید کارهایی را که می‌خواهند انجام دهد. به این ترتیب فرزندشان یاد می‌گیرد که چگونه محبتی را که برایش اهمیت زیادی دارد از آنها دریافت کند.


اگر ما در دوران کودکی به طور مداوم مورد انتقاد قرار گرفته باشیم، تنبلی کرده و وظایف خود را انجام نداده باشیم، به این نتیجه خواهیم رسید که فقط تا وقتی که وظایف‌مان را انجام دهیم از ما انتقاد نخواهد شد. اما این کارها در بزرگسالی خیلی دشوار می‌شود و با این روش احساس گناه خواهیم کرد. فکر می‌کنیم فقط اگر مطابق آنچه دیگران می‌خواهند باشیم، لایق دوست داشتن خواهیم بود و می‌توانیم علایق و تایید آنها را جذب کنیم.ما معمولا برای راضی نگه‌داشتن دیگران کارهای زیادی انجام می‌دهیم و حتی اگر تمایل به انجام کاری نداشته باشیم به‌خاطر جلب رضایت بقیه آن را انجام دهیم و بدین‌ترتیب بیشتر نیازها و خواسته‌های خودمان را سرکوب می‌کنیم تا آرامش داشته باشیم.

گاهی پیش می‌آید که وقتی کاری را فقط به خاطر رضایت خودمان انجام می‌دهیم، احساس بدی پیدا می‌کنیم.
در ذهن بسیاری از ما عقایدی جای گرفته‌اند که به شدت تحت تأثیر تفکرات والدین ما هستند. مثلا زمانی که از انجام کاری می‌ترسیم، به خودمان نهیب می‌زنیم: « تو به هیچ دردی نمی‌خوری و به اندازه کافی قوی و شجاع نیستی!» درست همان‌گونه که در زمان بچگی اینگونه جملات را بارها و بارها از زبان والدین خود شنیده‌ایم! در عوض هرقدر کاری را بهتر انجام دهیم خودمان را بیشتر دوست خواهیم داشت؛ یعنی دوست داشتن خود را همیشه منوط به شرایط خاصی می‌دانیم!

مقایسه ممنوع!

یکی از روش‌های تربیتی مورد علاقه بسیاری از والدین مقایسه‌ کودک با هم سن و سال‌های اوست؛ «از برادرت یاد بگیر! ببین همیشه به حرف من گوش می‌دهد و چه پسر خوبی است! اما تو هیچ وقت به حرف‌های من گوش نمی‌دهی!». هدف والدین از این مقایسه‌ها ترغیب فرزندشان برای رشد بیشتر و دقت بالاتر در انجام کارهاست؛ اینکه توقع دارند فرزندشان همیشه مطیع باشد و به حرف آنها توجه کند، ولی نمی‌دانند این کار ممکن است چه تأثیر بدی در او داشته باشد.

مقایسه‌شدن با دیگران به ما نشان می‌دهد که 2 نوع انسان وجود دارد؛ خوب و بد، دوست داشتنی و مورد نفرت، فعال و تنبل، خجالتی و پرخاشگر و اینکه ما معمولا باید بتوانیم مانند دیگران خوب و محبوب و دوست داشتنی باشیم. بنابراین از همین‌جا نخستین نشانه‌های حسادت در ما شکل می‌گیرند؛ «چرا من به خوبی برادرم نیستم؟ چرا من نمی‌توانم به حرف بزرگ‌ترها توجه کنم؟ چرا من مانند او دوست داشتنی نیستم؟ و...»؛ بدین‌ترتیب ما هنگام بزرگسالی هم دائم خود را با دیگران مقایسه می‌کنیم و به دنبال این هستیم که بدانیم دیگران صاحب چه چیزهایی هستند که ما نیستیم؛ پول بیشتر، زیبایی بیشتر، کار بهتر و...؛ بنابراین همیشه حسرت می‌خوریم که چرا نمی‌توانیم مانند دیگران موفق باشیم؟! اما فراموش نکنید که هیچ‌گاه خود را با «هیچ‌کس» مقایسه نکنید چون همیشه موقعیت، کار و شخص بهتری وجود دارد. بنابراین اگر ما بخواهیم دائم خود را با بقیه مقایسه کنیم باید همیشه غبطه بخوریم و درمواقعی نیز حسد بورزیم و درنتیجه قدر خودمان را نمی‌دانیم و بدین‌ترتیب احساس شکست و تبعیض می‌کنیم. در عوض می‌توانیم بدون توجه به دیگران و فقط برای رضایت خودمان برای به دست آوردن آنچه می‌خواهیم تلاش کنیم.اگر ادعا می‌کنیم می‌توانیم خودمان را دوست داشته باشیم، بدین معناست که باید خود را با تمام خطاها و ضعف‌هایمان بپذیریم و دوست داشته باشیم. فراموش نکنید تنها در صورتی می‌توانید واقعا دیگران را به‌گونه‌ای صحیح دوست داشته باشید که بتوانید خودتان را دوست داشته باشید.

اگر خودمان را دوست نداشته باشیم، در این صورت به شدت به وجود کسی که ما را دوست داشته باشد احساس نیاز می‌کنیم و آن موقع است که محتاج دوست داشته‌شدن از طرف دیگران هستیم و زمانی که این فرد- به هر دلیلی- از ما دور شود، با رفتن او خود را شکست خورده می‌دانیم و در موارد بسیاری نیز شروع می‌کنیم به مقایسه خود با دیگران و گاهی نیز به شرایط‌شان حسادت می‌ورزیم؛ بدین‌ترتیب تبدیل به انسان ناامیدی می‌شویم که حتی هیچ میلی به تلاش و کوشش برای زندگی بهتر هم ندارد. در واقع هر قدر شما بتوانید خود را بپذیرید، به همان اندازه هم قادر خواهید بود در شرایط بحرانی بیشتر و بهتر شرایط را بپذیرید، بنابراین به توانایی‌هایتان توجه کنید، با ابعاد منفی وجود خود آشنا شوید و آنها را هم بپذیرید؛ اما درصدد اصلاح‌شان برآیید؛ بدین‌ترتیب به جای حسادت‌ورزیدن به دیگران به آنها نیز عشق می‌ورزید و به دنبال آن، آرامش بیشتری را تجربه می‌کنید.

عبدالله اسکندری بازدید : 140 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

همیشه اختلاف بین فرزندان یکی از مهم‌ترین مشکلات والدین در سال‌های اولیه زندگی است. اما اکنون محققان اعلام کردند فرزندانی که در دوران کودکی با خواهر و برادرهای بزرگ‌تر خود به مشکل می‌خورند در زندگی آینده خود موفق‌ترند.
دانشمندان در دانشگاه کمبریج متوجه شدند اختلافات و بحث‌های بین برادرها و خواهرها در اصل مهارت‌های اجتماعی، دایره لغت و رشد آن‌ها را افزایش می‌دهد.

با این کار توانایی کودکان برای رقابت افزایش پیدا می‌کند و آن‌ها بهتر می‌توانند در مدرسه به موفقیت برسند. این کودکان هم‌چنین شخصیت محبوب‌تری در بین دیگران پیدا می‌کنند و بیش‌تر از دیگران توانایی‌های مدیریتی خود را تقویت می‌کنند که تمام این فاکتورها به موفقیت در زندگی آینده آن‌ها کمک زیادی می‌کند.

دکتر کلر هاگز از کالج نیوهام در کمبریج در این باره گفت: تحقیقات من نشان می‌دهد دعواها و اختلاف بین کودکان نه تنها مضر نیست، بلکه آن‌ها با این کار بسیاری از مهارت‌های زندگی را می‌آموزند.

به این ترتیب والدین باید بدانند که این مرحله در زندگی نفش مهمی در بهبود ارتباطات اجتماعی کودکان در سال‌های آینده بازی می‌کند.در این مطالعات، محققان رفتار 250 کودک را در طول یک دوره مورد بررسی قرار دادند.

دکتر هاگز اضافه کرد: کودکان حتی می‌توانند بعضی از مهارت‌ها را به والدین و بزرگسالان بیاموزند. برای مثال آن‌ها بلافاصله بعد از آن‌که با یکدیگر به مشکل برمی‌خورند سعی می‌کنند اختلافات بین خود را حل و فصل کنند. این موضوع می‌تواند درسی برای بسیاری از بزرگسالان باشد.

کودکان به راحتی تشخصی می‌دهند که آیا والدینشان بین آن‌ها و دیگر خواهر و برادرها با عدالت برخورد می‌کنند یا خیر. در حقیقت برخی از رفتارهایی که کودکان از خود نشان می‌دهند بستگی مستقیم به این موضوع دارد.

دانشمندان با انجام تحقیقاتی در کشورهای انگلستان، آمریکا و چین متوجه شدند کودکان چینی عملکرد ضعیف‌تری در امتحانات مدرسه دارند. دلیل اصلی این موضوع اتخاذ سیاست تک فرزندی در این کشور است که باعث شده کودکان نتوانند بسیاری از ارتباطات اجتماعی مهم را در محیط خانواده بیاموزند.

تحقیقات دکتر هاگز در کتاب جدیدش با نام فهم اجتماعی و زندگی‌ اجتماعی به چاپ رسیده است.

عبدالله اسکندری بازدید : 222 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)
آزمون خود شناسي

 1. فعاليت‌هاي روزانه خود را چگونه انجام مي‌دهيد؟

 الف: كارها و برنامه‌هايم را سريع و با شتاب انجام مي‌دهم.
ب: احساس مي‌كنم در كارهايم موفقم و كارايي خوبي دارم.
ج: در انجام فعاليت‌ها و كارها آرام و آهسته هستم.



 2. در يادگيري مسائل و حفظ كردن آن‌ها در حافظه‌تان چگونه‌ايد؟

الف: مسائل و نكات را زود ياد مي‌گيرم اما در به ياد آوردن آن‌ها سريع و خوب نيستم.
ب: معمولا در يادگيري و ارائه نكات دقيق و منظم هستم.
ج: به سرعت ديگران مسائل را ياد نمي‌گيرم اما حافظه‌اي قوي دارم.



 3. درباره خود چگونه فكر مي‌كنيد؟

الف: اكثر روزها با حرارت و سرحال و سرزنده‌ام.
ب: در برنامه‌ها وكارها، مسلط و قوي عمل مي‌كنم و مدير هستم.
ج: هنگام بيدار شدن از خواب، سست و بي‌حالم. اصولا صبح‌ها دير خودم را پيدا مي‌كنم.



 4.كدام يك از شرايط فيزيكي زير به شما نزديك است؟

الف: لاغرم و خيلي سخت به وزنم اضافه مي‌شود.
ب: زود خسته مي‌شوم و از هواي گرم بيزارم.
ج: به راحتي وزنم اضافه يا كم مي‌شود يا استعداد چاقي دارم.



 5. وضعيت موهاي شما چطور است؟

الف: موهاي كم پشت، شكننده و مجعد دارم.
ب: موهاي نازك، ظريف و صافي دارم كه رنگ آن‌ها خاكستري يا بور يا حنايي است.
ج: موهايم پرپشت، ضخيم و تيره و محكم است.



 6. كدام حالت به شما نزديك‌تر است؟

الف: مفاصل برجسته و بيرون زده دارم و در آن‌ها احساس خشكي مي‌كنم.
ب: خيلي زود عرق مي‌كنم.
ج: چشم‌هايم برجسته و درشت است. رنگ چشم‌هايم آبي تيره يا سياه است.



 7.وضعيت گوارش شما چگونه است؟

الف: به آساني با رعايت نكردن رژيم دچار يبوست و خشكي مي‌شوم.
ب: دستگاه گوارشي قوي دارم و روده‌هايم به‌خوبي كار مي‌كنند. گاهي دچار لينت مزاج مي‌شوم.
ج: گوارش و هضم غذا در بدنم كند است و پس از خوردن غذا احساس سنگيني دارم.



 8. درباره سردي و گرمي به كدام گزينه نزديك تريد؟

الف: دست و پايم بيشتر مواقع سرد است و در تحمل كردن هواي سرد مثل ديگران صبور نيستم.
ب: بيشتر حرارت زيادي دارم و حتي در حالتي كه ديگران هواي اتاق را سرد مي‌دانند من احساس گرما مي‌كنم.
ج: هواي خنك و مرطوب مرا آزار مي‌دهد.



 9.كدام حالت روحي به شما نزديك‌تر است؟

الف: بيشتر دچار دلواپسي و نگراني هستم.
ب: به سرعت خشمگين مي‌شوم و سريع هم خشمم را فراموش مي‌كنم.
ج: فرد آرام، ساكت، خوش خلق و مهرباني هستم.



 10. خواب شما چگونه است؟

الف: اغلب اوقات خيلي سخت به خواب مي‌روم و مدت زماني طول مي‌كشد.
ب: معمولي‌ام.
ج: خواب خوب و عميقي دارم.



 11. آيا حالت‌هاي روحي شما به سرعت تغيير مي‌كند؟

الف: به آساني تغيير حالت مي‌دهم و احساساتي هستم.
ب: خيلي از اطرافيانم مرا فرد لجباز و لجوجي مي‌شناسند.
ج: معمولا آرام هستم و به‌راحتي خشمگين و عصباني نمي‌شوم.



 12. پوست شما چگونه است؟

الف: خشك است به‌ويژه در فصل‌هاي سرد سال
ب: معمولي است.
ج: پوست صاف و نرم دارم. گاهي رنگ پريده‌ام.



 13. آيا در فواصل زماني مشخص و منظم غذا ميل مي‌كنيد؟

الف: اگر تنها باشم به راحتي وضعيت خواب و خوراكم به هم مي‌ريزد و نظمش را از دست مي‌دهد.
ب:اشتهاي زيادي دارم و مي‌توانم به مقدار زياد غذا بخورم  اما اگر دير غذا بخورم يا يك وعده غذا نخورم ناراحت مي‌شوم.
ج: به راحتي مي‌توانم از خوردن شام يا ناهار صرف‌نظر كنم.


 پاسخ‌نامه

پس از آن‌كه به پرسش‌ها پاسخ داديد، تعداد گزينه‌هاي الف، ب و ج را بشماريد.

  • افرادي كه تعداد گزينه «الف» بيشتري داشته باشند در گروه «تيپي واتا»
  •  افرادي كه گزينه «ب» بيشتري داشته باشند در گروه «تيپي پيتا»
  •  افرادي كه گزينه «ج» آن‌ها بيشتر از بقيه باشد در گروه «تيپي كافا» قرار مي‌گيرند.

 البته بايد توجه داشت اين به معني آن نيست كه هر فرد يك تيپ دارد. معمولا در طبيعت اين 3 تيپ به‌صورت خالص وجود ندارد اما با انجام اين تست اين نكته مشخص مي‌شود كه كدام يك از اين 3 تيپ در بدن فرد نسبت به ديگري در جايگاه بالاتري قرار دارد. به‌عنوان مثال ممكن است فردي 8 گزينه «الف»، 4 گزينه «ب» و 2 گزينه «ج» داشته باشد. دراين صورت تيپ بدني او را واتا نمي‌دانيم چرا كه گفتيم در طبيعت اين 3 تيپ به‌صورت خالص وجود ندارد. بنابراين تيپ بدني او را «واتا- پيتا» مي‌ناميم. زيرا ميزان عنصر «واتا و پيتا» در بدن او نسبت به عنصر «كافا» بيشتر بوده است.



چه تيپي نشانه سلامت است؟


 از ديدگاه مكتب درماني آيورودا هر شخص كه ميان 3 تيپ كافا، پيتا و واتا بتواند تعادل و توازن به‌وجود آورد در گروه افراد سالم قرار مي‌گيرد. نكته‌اي كه در اين زمينه بايد به آن توجه داشت اين است كه اين تيپ‌ها در تك تك افراد منحصر به فرد است و ما نمي‌توانيم افرادي را پيدا كنيم كه داراي تيپ‌هاي مشابه و يكسان باشند. البته شناسايي دوشاها و تيپ افراد در برخي موارد بسيار دشوار است و متخصص يا درمانگر اين شيوه درماني علاوه بر پرسشنامه، زماني را صرف دريافت پيشينه فرد و عادت‌هاي غذايي و رفتاري او مي‌كند.


 

چه بيماري در كمين شماست؟


از ديدگاه طب آيورودا غلبه هر يك از تيپ‌هاي واتا، كافا و پيتا مي‌تواند موجب بروز تعدادي بيماري در بدن افراد شود و ساختار بدن آن‌ها را براي پذيرش برخي بيماري‌ها آماده كند.

  •   افرادي كه ميزان كافا در بدن آن‌ها نسبت به دوشاهاي ديگر بيشتر است نسبت به ساير افراد بيشتر در معرض ابتلا به بيماري‌هاي تنفسي مثل تنگي و سنگيني نفس، اختلال در تنفس، آسم، اضافه وزن و چاقي قرار مي‌گيرند.
  •   افرادي كه دوشاي واتا در آن‌ها بيشتر از بقيه دوشاهاست در گروهي قرار مي‌گيرند كه استعداد بيشتري در ابتلا به بيماري‌هاي دستگاه گوارش دارند. اين افراد به راحتي دچار يبوست و خشكي مزاج مي‌شوند.
  •   در نهايت افرادي كه دچار پيتاي بيشتري هستند ابتلا به بيماري‌هاي قلبي و پوستي در آن‌ها قوت بيشتري دارد. رعايت رژيم‌هاي غذايي خاص براي اين گروه بسيار ضروري است.

 بايد توجه داشت تمام گروه‌هاي ذكر شده با رعايت نكات و دستورات پزشكي و رژيم غذايي ويژه و با تعديل مزاج و تيپ خود و ايجاد تعادل ميان دوشاهاي نام برده مي‌توانند اين بيماري‌ها را از خود دور كرده و بدن خود را در برابر آن‌ها مقاوم كنند.

عبدالله اسکندری بازدید : 222 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

در فرآيند پيدا كردن شريك زندگي، صحبت كردن با او، تحقيق و ساير اقدامات مربوطه، با خودتان خوب كنار بياييد. مراقب خودتان باشيد و به مسائلي توجه كنيد كه به شما احساس بهتري بدهند. منظور اين نيست كه پول بيشتري براي خود خرج كنيد بلكه روحيه‌تان را تقويت كنيد





 

تماس چشمي، چه چيزي‌هايي را به ما مي‌فهماند؟


فراموش نكنيد قدرت تماس چشمي زياد است و اصلا نبايد آن را دست كم گرفت. البته منظور از ارتباط چشمي، زل زدن يا خيره شدن به چشم طرف مقابل نيست اما وقتي براي نخستين بار، با فردي كه قرار است با او ازدواج كنيد صحبت مي‌كنيد، بهتر است با حفظ متانت، هر از گاهي به‌مدت چند ثانيه به چشمان او نگاه كنيد تا بتوانيد بسياري از واقعيت‌هاي گفتار او را تشخيص دهيد. حالت چشم‌ها مي‌تواند از درون فرد اطلاعاتي به شما بدهد كه شايد اصلا در گفتار مشخص نشود. معمولا بهترين نتيجه وقتي به دست مي‌آيد كه مرد منتخب شما از نظر سطح جذابيت دروني در حد خودتان باشد و اين موضوع تا حدي در نگاه فرد مشخص مي‌شود. تمايل فرد براي ادامه صحبت و اشتياق او به پيگيري مباحثه را مي‌توان به‌خوبي در نگاه او  تشخيص داد. همچنين اگر فرد احساس اشتياق دروني نداشته باشد، چشمانش احساس او را كاملا نشان خواهد داد. ميزان صداقت و درستكاري آدم‌ها تا حد زيادي در چشمان‌شان حس مي‌شود، مي‌توان گفت در همان دقايق اوليه مي‌توانيد كشفيات بزرگي داشته باشيد!





 

با زبان بدن شوهر آينده‌تان آشنا شويد؟


وضعيت و حالت عمومي بدن شما بايد نمايانگر اشتياق و تمايل‌تان براي ادامه گفت‌وگو باشد. هيچ وقت حين صحبت اوليه با شريك آينده زندگي خود دست‌هاي‌تان را به هم قفل نكرده، دست به سينه نبوده يا كيف‌تان را جلوي خود نگه نداريد چون با اين‌كارها عملا نشان مي‌دهيد كه مي‌خواهيد خودتان را پنهان كنيد. اگر در اين شرايط احساس مي‌كنيد عصبي هستيد، به زبان بدن (حالت بدن) خود توجه ويژه داشته باشيد. وقتي دستان‌تان را به هم مي‌ماليد يا بي‌قراري مي‌كنيد و دائم تكان مي‌خوريد، در اصل مي‌گوييد: «من راحت نيستم و آرامش ندارم»! پس سعي كنيد آرامش داشته باشيد و وزن‌تان را روي تمام بدن‌تان به‌صورت متعادل حفظ كنيد. وقتي دائما اين پا و آن پا مي‌شويد، حس خوبي به طرف مقابل منتقل نمي‌كنيد. با قامتي كشيده و دستاني افتاده و حاكي از اعتماد به نفس با طرف مقابل روبه‌رو شويد. اين حالت نشان مي‌دهد شما آرامش داريد. بعد از نگاه، كه بايد آرام و حاوي صداقت باشد، لبخند يكي از موثرترين روش‌هاي جلب اعتماد و تمايل براي ادامه گفت‌وگو است، چون با لبخند اين پيام منتقل مي‌شود كه «علاقه‌مندم به صحبت ادامه دهم». حين گفت‌وگو بهتر است هر از گاهي سرتكان داده تا نشان دهيد به صحبت‌هاي طرف مقابل گوش مي‌دهيد. البته تعريف و تحسين هم، كارساز است؛ معمولا در جلسات اوليه تعريف و تحسين از ويژگي‌هاي برجسته طرف مقابل يا صحبت كردن در مورد علاقه‌هاي او مي‌تواند آغازي مناسب باشد، احساس جذابيت هم با اين روش به‌خوبي منتقل مي‌شود. اگر شما آغازگر صحبت هستيد، از موضوعاتي ساده مثل مدل مو يا لباس شروع كنيد. در مورد تحسين خصوصيات غيرظاهري كه به شخصيت و درون آدم‌ها مربوط مي‌شود، بسيار محتاطانه برخورد كنيد چون تعريف و تمجيد جعلي و بي‌مورد نشان‌دهنده عدم‌درستكاري است. توجه داشته باشيد زياده‌روي در اين كار، نتيجه عكس داشته و وجهه شما را تخريب مي‌كند و هدف شما كه برقراري ارتباطي سالم و با هدف تشكيل زندگي مشترك است، در همان ابتداي راه خدشه‌دار مي‌شود.


 

9 قدم تا كشف همسر ايده آل


 1 - خودتان را بشناسيد؛ بايد بدانيد دنبال چه هستيد و چرا؟ آيا واقعا قادريد يك زندگي مشترك را با تمام مسائل و حواشي آن مديريت و اداره كنيد؟ هدف نهايي زندگي شما چيست؟
يادتان باشد نخستين قدم براي رسيدن به هدف، شناسايي آن است.

2 -  آيا در گذشته شما نقاطي وجود دارد كه روي روابط شما و همسرتان در آينده تاثير بگذارد و توانايي ايجاد ارتباطي خوب و دلخواه را از شما بگيرد؟ براي بعضي افراد كه تصميم به ازدواج و تشكيل زندگي مشترك دارند، ضروري است از شر مسائل گذشته خلاص شوند. پس اگر شما احساساتي داريد كه مخفي كرده‌ايد يا در مورد آن‌ها ترديد داريد، بايد حتما آن‌ها را حل و فصل كرده و بعد براي ازدواج اقدام كنيد. زيرا  ازدواج هيچ مشكلي را حل نمي‌كند و اتفاقا به‌خودي خود يك اتفاق پر چالش در زندگي محسوب مي‌شود. توصيه مي‌شودبهترين اقدامات را براي رفع مشكلات قبلي به‌كار ببريد و بعد براي آينده برنامه‌ريزي كنيد.
 
3 - براي ازدواج بايد بهترين و موثرترين اقدامات را به كار برد و از هرچه در توان داريد استفاده كنيد. آيا شما هم اين‌طور وارد عمل شده‌ايد؟ در واقع اين سوال نشان مي‌دهد در مورد خودتان چه احساسي داريد؟ آيا در حال حاضر احساس خوبي از خود داريد اگر مثلا وزن‌تان را متعادل كرده يا تحصيل‌تان را كامل كنيد، حس بهتري پيدا مي‌كنيد؟ معمولا انتخاب همسر و ازدواجي موفق‌، زماني دلخواه پيش مي‌رود كه چار‌چوب و قالب فكري شما مثبت و سالم باشد. اگر مسائلي در ذهن و روان‌تان شما را آزار مي‌دهد، ابتدا با تمركز بر آن‌ها مشكلات را حل كرده، بعد براي ازدواج اقدام كنيد.

 4 - براي آشنايي با همسر آينده خود چه اقداماتي را مهم مي‌دانيد و چه قدم‌هايي برمي‌داريد؟ بعضي از خانم‌هابراي آشنايي با همسر آينده، عقايد و باورهاي قوي داشته و تاكيد دارند كه بايد مسيري صحيح، مشخص كنند. عقيده شما در اين مورد چيست؟ آيا مايليد آن را گسترش دهيد يا همچنان به روش‌هايي كه در ذهن داريد، پايبند هستيد؟

5 -  از ديگران كمك بگيريد. دوستان، خانواده، بستگان و بالاخره اشخاص مهم زندگي‌تان، شما را خيلي خوب مي‌شناسند و اگر براي ازدواج، كسي را به شما پيشنهاد كرده يا مايلند شما را به فردي معرفي كنند، اين اقدام بسيار خوب است و آن را رد نكنيد. معمولا اطرافيان حاميان خوبي براي ازدواج محسوب مي‌شوند.

6 -  بعضي اهداف قابل دسترسي را براي خودتان درنظر بگيريد. با مردم بيشتر ارتباط داشته باشيد تا راه و روش برقراري ارتباطي موثر را بهتر ياد بگيريد. رسيدن به اهداف، زمان لازم دارد و بايد براي دستيابي به زندگي مطلوب تلاش كرده و مهارت كسب كنيد تا فرصت‌ها از دست نروند. دائم اين مسائل را به‌خود يادآوري كنيد تا اگر هنوز شريك زندگي خود را پيدا نكرده‌ايد، نا‌اميد نشويد.

7 -  به ساعت دروني خودتان توجه كنيد. اگر مدتي است پي در پي درگير مسائل مربوط به ازدواج هستيد و خسته شده‌ايد، به‌خودتان استراحت بدهيد. اگر در اين مورد احساسي منفي به سراغ‌تان آمده، به تجربيات تلخ قبلي در اين زمينه بستگي دارد. وقتي به‌خود استراحت مي‌دهيد، فرصتي به دست مي‌آيد كه بر انتظارات‌تان متمركز شده و تجديد قوا كنيد و هر زمان كه احساس بهتري كرديد، دوباره اقدام كنيد.آدم‌ها زيادند اما يافتن شريك زندگي مناسب به زمان و دقت بسيار زياد نياز دارد.

8 -  تلقي‌تان از زندگي، خوش‌بينانه باشد و سعي كنيد رويكردي مثبت داشته باشيد. درست است كه چند ميليارد انسان روي كره زمين زندگي مي‌كنند اما بالاخره براي هركس يك همسر ايده‌آل وجود دارد.

 9 -  در آخر توصيه مي‌كنيم تفريح داشته باشيد و از هر موقعيتي براي لذت بردن از زندگي استفاده كنيد. به فرآيند يافتن همسر به‌عنوان يك موضوع پرتنش و اعصاب خردكن نگاه نكنيد. سعي كنيد روحيه شادتان را حفظ كنيد، حتي اگر نتيجه مطلوب به‌دست نيامده باشد!

عبدالله اسکندری بازدید : 200 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

ما انسان‌ها به‌عنوان اشرف مخلوقات موجودات عجيبي هستيم! از يك طرف دم از انسانيت، حقوق بشر و كمك به هم‌نوع مي‌زنيم و از طرف ديگر جنگ‌ها و نسل‌كشي‌هاي خانمان‌سوز راه مي‌اندازيم! آيا تا به حال فكر كرده‌ايد هيچ موجود زنده‌اي مثل انسان، پيوسته و بي‌رحمانه اعضاي هم‌نوع خود را نمي‌كشد! چه چيز باعث اين همه بي‌رحمي، خشونت و پرخاشگري است؟ اين رفتارهاي خشونت‌آميز پديده‌اي غريزي و ذاتي است يا در طول زندگي و در مواجهه با مشكلات و ناكامي‌ها ياد مي‌گيريم كه چنين رفتار كنيم؟

 



براي شما كه سنگدل شديد

بروز رفتارهاي پرخاشگرانه، چه غريزي باشد و چه حاصل يادگيري، چنان با زندگي روزمره ما پيوند خورده كه گاهي فراموش مي‌كنيم اين رفتار چقدر ناپسند است و در همه اديان و فرهنگ‌ها و جوامع مورد نكوهش قرار گرفته و از ما خواسته شده بر خشم خود كنترل داشته باشيم چراكه هر تصميم و عملي هنگام عصبانيت نه از روي عقل كه از روي احساسات زودگذر بوده و فاجعه به بار خواهد آورد.
بيشتر افرادي كه مي‌گويند در مواقع ناراحتي و عصبانيت نمي‌توانند خودشان را كنترل كنند، سخت در اشتباهند! آنها مي‌توانند خود را كنترل كنند اما نمي‌خواهند! چراكه ما عصبانيت خود را متوجه كساني مي‌كنيم كه از لحاظ عاطفي و مالي به ما وابسته‌اند يا خطري از جانب آن‌ها ما را تهديد نمي‌كند اما در برابر كساني كه قدرت و موقعيت‌شان از ما بالاتر است، خودمان را كنترل مي‌كنيم.
در واقع ما به‌خوبي مي‌دانيم كجا و براي چه كساني خشم‌مان را بروز داده يا آن را كنترل كنيم و وقتي پاي منافع پيش مي‌آيد، كنترل خشم آسان به‌نظر مي‌رسد.
دكتر اليوت ارونسون، روان‌شناس اجتماعي اهل آمريكا در كتاب روان‌شناسي اجتماعي خود مي‌گويد: «چندين سال پيش، روزي برنامه اخبار تلويزيون را تماشا مي‌كردم. ضمن پخش اخبار، گزارشگر رويدادي را پخش كرد كه در آن هواپيماهاي آمريكايي بر يكي از دهكده‌هاي ويتنام جنوبي كه تصور مي‌رفت پناهگاه ويت‌كنگ‌هاست، بمب ناپالم ريخته بودند. پسر بزرگ من كه درآن موقع 10 ساله بود پرسيد: «پدر، ناپالم چيست؟» من به سادگي پاسخ دادم: «به‌نظرم نوعي ماده شيميايي است كه هم مي‌چسبد و هم مي‌سوزاند، به‌طوري كه اگر به پوست بدن انسان برسد، نمي‌توان آن را برداشت و به سختي انسان را مي‌سوزاند.» و بعد به‌دنباله اخبار پرداختم. چند دقيقه بعد اتفاقي متوجه پسرم شدم؛ ديدم اشك از ديدگانش سرازير شده است. همين‌طور كه به پسرم نگاه مي‌كردم، ناراحت و وحشت‌زده شدم و به اين فكر افتادم كه چه بلايي بر سرم آمده؟! آيا آن‌قدر سنگدل شده‌ام كه چنين پرسشي را طوري پاسخ مي‌دهم كه گويي پسرم از نحوه بازي فوتبال يا افتادن يك برگ سوال مي‌كند؟ آيا تا اين اندازه به سبعيت انسان خو گرفته‌ام؟

1. اگر كسي در حق شما بدي كند، خود را مجبور مي‌بينيد كه در موردش كاري انجام دهيد؟  

2.اگر موقعيتش فراهم شود، دوست داريد شاهد مراسم اعدام باشيد؟  

3. هرگز اين احساس به شما دست داده كه واقعا بخواهيد يك نفر را بكشيد؟  

4. از سخناني كه بعضي از سياستمداران مي‌زنند و در روزنامه‌ها مي‌خوانيد، عصباني مي‌شويد؟  

5. دوست داريد مسابقات كشتي و بوكس را از تلويزيون تماشا كنيد؟  

6. تا به حال از دست مردم آنقدر عصباني شده‌ايد كه سرآنها داد بكشيد و ناسزا بگوييد؟  

 7. فكر مي‌كنيد آدم‌هاي خوش‌بين اغلب ترسوهايي بيش نيستند؟  

 8. آيا اغلب آگاهانه يا ناآگاهانه دندان‌هاي‌تان را به هم فشار مي‌دهيد؟  

 9. آيا گاهي اوقات آنقدر عصباني مي‌شويد كه ظرف‌ها و اسباب‌هاي خانه را به اطراف پرتاب كنيد؟  

 10. دوست داريد هنگام شنا زيرآبي رفته و ديگران را اذيت كنيد؟  

 11. هنگامي كه چيزي خراب مي‌شود، اغلب ديگران را مقصر مي‌دانيد؟  

 12. هنگامي كه خشمگين مي‌شويد، حركاتي مثل كوبيدن پا به زمين   از خود نشان مي‌دهيد؟

 13. آيا اغلب حرف‌هاي نيش‌دار و كنايه‌آميز در مورد ديگران مي‌زنيد؟  

 14. آيا بعضي اوقات دوست داريد با بعضي افراد دعوا كنيد؟  

 15. قسمت تير‌اندازي در شهربازي‌ها را دوست داريد؟  

 16. اگر به شخصي برخورد كنيد كه خودخواه و سلطه‌گر باشد، سعي مي‌كنيد او را سر جاي خودش بنشانيد؟

 17. از صحنه‌هاي نبرد گلادياتورها در فيلم‌هاي سينمايي لذت مي‌بريد؟  

 18. آيا دوست داريد بحث‌ها سخت و كوبنده باشد و هيچ نوع گذشتي در كار نباشد؟  

 19. اگر كسي به شما اهانت كند، فكر مي‌كنيد بهترين كار اين است كه موضوع را ناديده بگيريد؟  

 20. آيا كسي را كه به شما بدي كند، به سرعت مي‌بخشيد؟  

 21. آيا هنگام كودكي از جنگ و دعوا گريزان بوديد؟  

 22. آيا معتقديد كه كمتر از ساير مردم از كوره در مي‌رويد؟  

 23. آيا اغلب قادريد از ابراز ناراحتي‌تان خودداري كنيد؟  

 24. اگر كسي شما را اذيت كند، آيا احساس خود را نسبت به او، كامل و دقيق بيان مي‌كنيد؟  

 25. به جاي بحث با ديگران، ترجيح مي‌دهيد- به‌رغم ميل باطني- با عقايدش موافقت كنيد؟  

 26. مي‌توانيد آرامش‌تان را، حتي در مقابل افراد ابله حفظ كنيد؟  

 27. آيا شما خوش اخلاق هستيد؟  

 28. اگر سارقي بخشي از اموال شما را دزديده، نسبت به اين‌كه او را با تير بزنيد، ترديد داريد؟  

 29. به‌طور كلي از اوضاع كنوني زندگي راضي هستيد؟  

 30. آيا اغلب از دست ديگران خشمگين مي‌شويد، هر چند سعي مي‌كنيد آن‌ها متوجه نشوند؟  

كليد پاسخ‌ها از سوال يك تا سوال 18 هر پاسخ «آري» يك نمره و از سوال 19 تا سوال 30 هر پاسخ «خير» يك نمره دارد. چنانچه در انتخاب جواب سوال شك داريد، به‌خود نيم نمره بدهيد.

تفسيـر نمـره‌ها

 

  •   نمره بين 20-30: متأسفانه نمره پرخاشگري و عصبانيت شما مثبت است! شما كنترل كمي بر خشم خود داريد و آن را به‌صورت فيزيكي يا زباني بيان مي‌كنيد. صرف‌نظر از اين‌كه ريشه اين رفتارهاي شما از چيست، بايد بدانيد اين همه عصبانيت نه تنها باعث طرد شدن شما از طرف ديگران خواهد شد بلكه در دراز مدت از لحاظ جسمي و روحي صدمات جبران‌ناپذيري به شما خواهد زد.
  •   نمره بين 10-20: شما متعادل هستيد، گاهي عصبانيت خود را بروز داده و گاهي آن را كنترل مي‌كنيد البته نشان دادن عصبانيت در بعضي جاها و در مقابل برخي اشخاص، خالي از فايده نخواهد بود. اگر شما به‌طور آگاهانه كنترل بر خشم خود داشته و بدانيد كجا و چطور آن را بروز دهيد كه ضرري به‌خود و ديگران وارد نكند، متعادل بودن نمره شما بهترين حالت خواهد بود زيرا گاهي تخليه هيجاني از راه بروز خشم، در بهبود تنش‌هاي روحي موثر واقع مي‌شود اما بدون صدمه به‌خود و ديگران!
  •    نمره بين صفر-10: خونسردي شما قابل تقدير است اما نمي‌توان صد‌در‌صد گفت كه شما خونسرد بوده و چيزي باعث تحريك اعصاب‌تان نمي‌شود. اين‌كه شما هميشه از موقعيت‌هاي خشونت‌آميز دوري مي‌كنيد، مي‌تواند به‌دليل ترس شما از پيشامد بد يا عدم‌اعتماد به نفس، بي‌تفاوتي نسبت به جهان پيرامون يا محافظه‌كاري بيش از حد باشد. كنترل بر خشم و عصبانيت خيلي خوب است اما تا آنجا كه اين رفتار ملايم مورد سوء‌استفاده ديگران قرار نگيرد.

 


 

چند راهكار ساده براي كنترل خشم

 

  •   هنگام عصبانيت آرامش خود را حفظ كنيد. نخستين كاري كه هنگام عصبانيت بايد انجام دهيد، ساكت شدن است. چشمان‌تان را ببنديد، عضلات‌تان را شل كنيد و تا 10 بشماريد. بعد چند نفس عميق بكشيد و يك ليوان آب بخوريد. چيزي نگوييد، آرام باشيد و فرياد نزنيد. استفاده از كلمات ناپسند فقط اوضاع را خراب‌تر خواهد كرد!
  •   به جاي پرخاش به ديگران سعي كنيد با آن‌ها ارتباط برقرار كنيد. زود قضاوت نكنيد؛ اگر عصبانيت‌تان در حال شدت گرفتن است، از آن مكان دور شويد. از روي احساس و از روي عصبانيت تصميمي نگيريد يا كاري نكنيد كه يك عمر پشيماني به‌دنبال داشته باشد.
  •   وقتي آرام هستيد به اين فكر كنيد كه آيا مسائلي كه براي آن عصباني مي‌شويد، ارزش اين همه پرخاشگري را دارد؟ چرا كه عموما مسائل در آرامش و خونسردي بهتر حل خواهد شد.
  •    از كساني كه هميشه عصباني و ناراحت هستند، دوري كنيد. رفتار آنها در درازمدت بر شما تاثير خواهد گذاشت. همچنين از ديدن فيلم‌ها و صحنه‌هاي خشونت‌آميز دوري كنيد؛ ديدن اينگونه فيلم‌ها به‌خصوص در دوران كودكي ميزان رفتارهاي پرخاشگرانه را بالا مي‌برد.
  •   اگر روحيه‌اي خشن و پرخاشگر داريد، اين نيروي دروني را به جاي كارهاي منفي به سوي اعمال مثبت هدايت كنيد. مثلا مي‌توانيد نيروي خود را صرف فعاليت‌هاي ورزشي به‌خصوص ورزش‌هاي رزمي كنيد. تخليه اين انرژي در راه درست از شما انسان آرام و بهتري خواهد ساخت.
عبدالله اسکندری بازدید : 146 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

در ادامه چند توصيه عملي آمده كه كمك‌تان مي‌كند بهترين همسري شويد كه مي‌توانيد باشيد و از پس موقعيت‌هاي سخت بربياييد




گوش دهيد


گوش دادن، يك مهارت‌ آموختني است، نه استعدادي ذاتي كه با آن به‌دنيا آمده باشيد. گاهي‌اوقات تلاش زيادي لازم است كه آدم بتواند به‌جاي حرف زدن گوش دهد. گوش دادن كمك‌تان مي‌كند شريك زندگي‌تان را بهتر درك كنيد و دوستش بداريد تا اين‌كه احتمالا هرچه كه به زبان‌تان مي‌آيد، بگوييد.


 

فعال باشيد

هنگامي‌كه همسرتان چيزي را با شما در ميان مي‌گذارد و نياز دارد، شما در رابطه‌تان به او بپيونديد، فعال باشيد. تلاش كنيد، از حد خودتان فراتر برويد. قرار است يك عمر كنار اين شخص بمانيد، كمي تلاش بيشتر كمك مي‌كند از اين سفر در كنار او لذت ببريد.


 

سهيم شويد


هيچ‌كس به تنهايي از پس كار بزرگ برنمي‌آيد. اگر كاري بايد انجام شود، كمي از بار را شما برعهده بگيريد. هر وقت كه امكان دارد به هم كمك كنيد. به اين ترتيب كارها در نصف وقت انجام مي‌شوند، وقت بيشتري براي شما باقي مي‌ماند كه با هم باشيد و حس واقعي «كار گروهي» در شما به‌وجود مي‌آيد.


 

متحد شويد


طرز تفكر «ما» داشته باشيد. تمام بار مسئوليت‌هاي خانواده دومي را كه تشكيل داده‌ايد، يك‌تنه به‌دوش نكشيد؛ سوپرمن شخصيتي خيالي است. با هم تصميم بگيريد و براي ديگر آدم‌هاي زندگي‌تان روشن كنيد كه بايد براي هر تصميم‌گيري درباره برنامه‌ريزي مالي يا ساير موضوعات كه بر زندگي‌مشترك‌تان تاثير مي‌گذارد با همسرتان مشورت كنيد.





حرف بزنيد


هر بار كه در زندگي زناشويي با مشكلي روبه‌رو مي‌شويد با همسرتان مثل 2 آدم بالغ صحبت كنيد؛ نه ‌اين‌كه بنشينيد و هاي‌هاي گريه كنيد. خيلي خوب است كه دوستاني غير از همسرتان داشته باشيد كه هر وقت لازم دانستيد پيش آن‌ها زير گريه بزنيد اما مطمئن باشيد، هنگامي‌كه نتوانيد با همسرتان رابطه كلامي برقرار كنيد همه‌چيز به‌هم مي‌ريزد. اگر بايد چيزي به همسرتان بگوييد، يك نفس عميق بكشيد تا 10 بشماريد دنبال زمان مناسب باشيد تا احساسات‌تان را براي او بازگو كنيد. هيچ‌كس كامل نيست و حتي آدم‌هاي خيلي خوب هم ممكن است با هم سازگاري نداشته باشند. انتظار نداشته باشيد‌، همسرتان بتواند ذهن شما را بخواند. كمي روشنفكري متعادل مي‌تواند در ازدواج دوم خيلي كمك‌تان كند.


 

سوال بپرسيد


هر كدام از ما به‌نوعي «حس ششم» داريم. اگر احساس مي‌كنيد چيزي سر جاي خودش نيست، زمان مناسبي پيدا كرده، و درباره آن سال كنيد. پيشقدم شويد. «عزيزم، چه مشكلي پيش آمده؟» يا «از چيزي ناراحت هستي؟» جواب «نه» يا «ممنون، خوبم» هم اشكالي ندارد. صبور و فهيم باشيد. به همسرتان فرصت دهيد تا سفره دلش را پيش شما باز كند. علاقه عميق خود را به احساسات او اين‌طور نشان دهيد كه مطمئنش كنيد هر وقت كه آماده حرف زدن باشد شما حضور داريد.





عشق ببخشيد


نشان دادن محبت ممكن است در فرهنگ ما خيلي پسنديده نباشد اما در ازدواج و نيز ازدواج دوم اصل انكارناپذيري است. نترسيد از اينكه عشق به همسرتان را در برابر اعضاي خانواده‌تان نشان دهيد. اين كار به آن‌ها (و خود شما) ثابت مي‌كند كه شما يك واحد هستيد، از اين گذشته چه راهي بهتر از اين بلد هستيد كه به فرزندان‌تان عشق و رابطه درازمدت را ياد دهيد.

عبدالله اسکندری بازدید : 167 پنجشنبه 02 مهر 1394 نظرات (0)

ازدواج كردن و آغاز زندگی مشترك با كسی كه می‌گویند نیمه دیگر ماست، غیر از شیرینی‌ها و لذاتی كه دارد، با سختی‌هایی هم همراه است.این‌كه مجبور باشی با افراد جدید و فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت كنار بیایی و همه سلیقه‌ها را تامین كنی، فقط به زبان آسان است.به گفته كارشناسان، بیشتر مشكلات بین زوج‌های جوان هم در نخستین سال‌های اول زندگی مشترك بر سر همین اختلاف سلیقه‌هاست.
این نوشتار به شما كمك می‌كند چگونه با خانواده و همسر خود كنار بیایید و یك عروس یا داماد نمونه شوید. ابتدا این چند نكته كلیدی را مرور كنید:

نكته نخست؛
خانواده همسر شما بخش مهمی از زندگی اوست. به همین دلیل، پس از ازدواج، آنها بخش مهمی از زندگی شما هم شده‌اند یا می‌شوند.

نكته دوم؛ هیچ فردی هیچ وقت نمی‌گوید كه ایجاد تعادل میان خواسته‌‌های دیگران و خواسته‌ها و نیازهای خودتان كاری ساده است. این نكته به‌طور خاص در مورد خواسته‌های خانواده‌ای جدید كه باید با آنها زندگی كنیم صادق است.

نكته سوم؛
بدانیم كه ایجاد توازن و تعادل در خانواده كاری است ممكن و شدنی؛ این كار آنقدر ارزش دارد كه برای ایجادش هر تلاشی كنیم، جایز و خوشایند است.
اما برای داشتن زندگی مشتركی با آرامش و روابطی سالم، خوب است كه نكاتی ساده را رعایت كنیم تا با خانواده همسر خود نیز رابطه‌ای مسالمت‌آمیز داشته باشیم. در قدم نخست، همیشه و در همه حال به یاد داشته باشید كه شما و همسرتان قدرتمندتر از آن هستید كه فكر می‌كنید، شما افرادی بالغ هستید كه می‌توانید برای دید و بازدیدها، تعطیلات، جشن‌ها و مهمانی‌های خودتان تصمیم درست بگیرید و براساس آن عمل كنید.

در كنار همسرتان باشید
این قانون اصلی و كلیدی داشتن رابطه‌ای خوب است. هیچ‌وقت همسر خود را در شرایطی قرار ندهید كه او مجبور به انتخاب میان شما و خانواده‌اش شود.
بدانید كه اگر این‌چنین شرایطی ایجاد شود، همسر خود را در دوراهی سختی قرار داده‌اید. به جای این كار سعی كنید متوجه روابط میان همسر با پدر و مادر، خواهرها و برادرها و پدربزرگ و مادربزرگش باشید و بسیار بهتر و مناسب‌تر است كه سعی كنید از این روابط حمایت كنید. حتی اگر همسر شما پدر و مادری غیرقابل انعطاف دارد، باز هم آنها پدر و مادرش هستند. پس این روابط را درك كرده و به بهترین شكل عمل كنید.

حد و مرزی برای خود تعیین كنید
برنامه‌ریزی برای مسائل مهم زندگی را با همراهی همسر خود انجام دهید. به عنوان یك تیم و گروه خانوادگی ارزش‌های خانواده خود را مشخص كنید. سپس این قوانین و ارزش‌ها را به خانواده همسر و خانواده خودتان نیز بگویید و از آنها هم مشورت بخواهید؛ به این ترتیب آنها هم به این ارزش‌ها احترام می‌گذارند.

مرزها و محدودیت‌ها را در عمل اجرا كنید
محدودیت‌هایی كه در خانواده خود دارید به خانواده همسرتان نیز بگویید و این محدودیت‌ها و دلایل‌تان را برای آنها تبیین كنید.

مستقیم رابطه برقرار كنید
هر زمانی كه ممكن است سعی كنید به صورت مستقیم با خانواده همسرتان صحبت كنید، نه این‌كه شخص سومی از طرف شما مسائل و مطالب را بیان كند. به عنوان مثال هیچ وقت از همسر خود نخواهید با خواهرش در مورد كاری كه شما را ناراحت كرده صحبت كند و به جای این كار خودتان به‌طور مستقیم با خواهر او صحبت كنید. البته در تمام این‌گونه صحبت‌ها باید آرامش و احترام در رفتار و گفتار شما مشاهده شود به این ترتیب همیشه جایگاه و شأن مناسبی خواهید داشت.هر زمانی كه مساله‌ای موجب ناراحتی شما شد، بدون اتلاف وقت و فكر كردن بیش از حد در مورد آن، موضوع را مطرح كنید. گاهی این مسائل مشكلاتی واقعی هستند و گاهی تنها یك سوءتفاهم. پس بهتر است هر چه سریع‌تر این مسائل مطرح شده و سوءتفاهمات حل شوند.

خودتان را بشناسید
شاید خود ما بیش از همه نیاز داشته باشیم خودمان، افكار و روحیات‌مان را بشناسیم چرا كه این تنها راه رسیدن به اهداف و انجام موفق برنامه‌های‌مان در مسیر زندگی است.

یاد بگیرید، آرامش خود را حفظ كنید
سعی كنید كه در شرایط گوناگون با آرامش رفتار كنید. حتی زمانی كه عصبانی می‌شوید باز هم با خونسردی رفتار كنید.

مهربان باشید
همیشه سعی كنید كلمات و نكاتی زیبا و خوب بیان كنید. این نكته آنچنان اهمیتی دارد كه باید گفت اگر زمانی نمی‌توانستید سخن خوبی بگویید، بهتر است ساكت بوده و فقط لبخند بزنید.

عاقل و بالغ باشید
والدین شما عاشق شما هستند و این طبیعی است. اما والدین همسر شما این‌گونه نخواهند بود. بهتر است این واقعیت را بپذیرید كه خانواده همسر شما با والدین خودتان تفاوت دارند و از همان قوانین و شیوه‌ها استفاده نمی‌كنند.پس یاد بگیرید و سعی كنید در این مورد متفاوت فكر كنید.

هیچ بهتری و بدتری در كار نیست، فقط تفاوت روابط است. پس یاد بگیرید كه از دید آنها نیز به مسائل و اتفاقات نگاه كنید و حتی اگر با آنها موافق نیستید مثل یك آدم بالغ و رشد یافته عمل كنید.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    محبوب ترین بازیکن های پرسپولیس از نظر شما کیست ؟ (میتوانید چند گزینه انتخاب کنید)
    آمار سایت
  • کل مطالب : 509
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 32
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 43
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 245
  • بازدید ماه : 643
  • بازدید سال : 3,811
  • بازدید کلی : 208,557